گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۹ - صفت مجلس خسرو و آگاه شدن مهین بانو از حال شیرین

 

به سوی قصر شد شاپور در زد

سر از بام آن پری چون ماه برزد

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۸ - به خشم رفتن خسرو از پیش شیرین

 

به برگی کاه، آن عاشق نیرزد

که همچون بید از هر باد لرزد

سلیمی جرونی
 

کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵

 

از جیب عدم وجود سر زد

جان را غم دوست بر جگر زد

خورشید رخش نمود روشن

ز آن شعله که ماه در سحر زد

هر چیز که بود زد اناالحق

[...]

کوهی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۳ - حالات شاه و گدا در مکتب

 

مهر از چرخ نیلگون سر زد

یوسف از آب نیل سر بر زد

هلالی جغتایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۶ - افشای راز عشق و ملامت عوام

 

باز چو مهر از فلک سر زد

شاه از خواب ناز سر بر زد

هلالی جغتایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش چهارم

 

در خاطر هر که عشق ورزد

عالم همه حبه ای نیرزد

شیخ بهایی
 

نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۷ - آغاز داستان محبت نامهٔ سوز و گداز

 

چو از آغوش شوق آن شعله سر زد

پسر این نغمه بر گوش پدر زد

نوعی خبوشانی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۹ - غسل کردن سیتا در دل آب گنگ

 

چو بعد از غسل پا از آب بر زد

نهال آتشین از آب سر زد

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۶ - جنگ کردن پسر راون با هنونت و کشته شدن او به دست هنونت

 

دو شیر شرزه با هم پنجه بر زد

دو پیل ژنده سر بر یک دگر زد

ملا مسیح
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » معراجیه

 

سر دیوانگی ز دل بر زد

چوب تابوت کند و بر سر زد

فیاض لاهیجی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۸

 

تا جلوهٔ بیرنگ تو بر قلب صور زد

تمثال ‌گرفت آینه در دست‌ و به در زد

همت به سواد طلبت ‌گرد جنون داشت

نُه چرخ ز بالیدن یک آبله سر زد

رفتی و نیاسود غبارم چه توان‌کرد

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱

 

ساغر نزنم تا بتوان خون جگر زد

بر سر نزنم گل، چو توان دست به سر زد

گویا به چمن تند وزیده ست نسیمی

این مرغ گرفتار صفیری به اثر زد

پرداخته بودم ز سواد دو جهان چشم

[...]

حزین لاهیجی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

ز روی مصلحت رای دگر زد

برهنه پا هزیمت را به در زد

یغمای جندقی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

من به وفا مردم و رقیب به در زد

نیمه لبش انگبین و نیمه تبر زد

در نمکش بین و اعتماد نفوذش

گر به می افگند هم به زخم جگر زد

کیست درین خانه کز خطوط شعاعی

[...]

غالب دهلوی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۶ - انوری ابیوردی

 

هرکه به ورزیدنِ کمال کند روی

شیوهٔ نقصان ز هیچ روی نورزد

زلزلهٔ حرص اگر ز هم ببرد کوه

گرد قناعت ز آستانش بلرزد

رفعت اهل زمانه کسب کند آنک

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه

 

کسی کش خرد رهنمونست هرگز

به گیتی ره و رسمِ الفت نورزد

که صحبت نفاقی است یا اتفاقی

دلِ مرد دانا ازین هر دو لرزد

اگر خود نفاقیست جان را بکاهد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - د‌ر ستایش شاهزاده‌ ی کیوان سریر اردشیر میرزا ‌دام‌ اقباله فرماید

 

صبح آفتاب چون ز فلک سر زد

ماهم به خشم سندان بر در زد

جستم ز جاگشودم درگفتی

خورشید از کنار افق سر زد

ای بس‌ که حنده خندهٔ نوشینش

[...]

قاآنی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode