گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰ - در ستایش خواجه غیاث‌الدین

 

دشمنانت چو برف از آن سردند

که چو یخ جمله سایه پروردند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۶ - در طامات

 

صف پیشینه صافها خوردند

درد دردی به من رها کردند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۳۲ - ذبابهٔ این فصل در سری چند مرموز

 

اندرین تیرگی بسی مردند

ره به آب حیات کم بردند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۴ - در سفر و فواید آن

 

نتوان ریختشان اگر دردند

که در آن زرق رنج پر بردند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۰۷ - در عشق

 

آسمانها به عشق میگردند

اختران نیز در همین دردند

اوحدی
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل اول » بخش ۵ - حکایت

 

گلّۀ بوم در پیش کردند

تا گرفتند و سختش آزردند

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۹ - الفرقة الثانیة

 

در صفت خوض​ها بسی کردند

عاقلان ترهات بشمردند

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل اول » بخش ۱۰ - المنشأ

 

همه تکفیر این گره کردند

بس که این قوم را بیازردند

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل هفتم » بخش ۲ - عین الیقین

 

به حقیقی از این لقب کردند

هفت دیدند چونکه بشمردند

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب دوم » فصل هفتم » بخش ۳ - حق الیقین

 

گفت و گوئی ز فهم خود کردند

سعی خود را بجای آوردند

شیخ محمود شبستری
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل هشتم » بخش ۴ - حکایت

 

لفظ معجز بدان رها کردند

قلم اندر معانی آوردند

شیخ محمود شبستری
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۳ - جواب دادن حورزاد جمشید را

 

به روی جم دو هفته باده خَوردند

سیم هفته بسیج راه کردند

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید

 

صبوحی عیش می تا چاشت کردند

ز زرین خان گردون چاشت خوردند

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۷۲ - غزل

 

همه شب هر دو جام وصل خَوردند

ز دم سردی صبح اندیشه کردند

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۰ - بازگشت جمشید به روم و دامادی او

 

دو هفته هر دو باهم باده خوردند

سیم برگ عروسی ساز کردند

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۹

 

خاکساران که گو به پاکردند

کی توانند گرد ما گردند

عاشقانی که عشق می بازند

پیش معشوق جان فدا کردند

می خمخانهٔ حدوث و قدم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۳ - تمثیل

 

دیگران هم موافقت کردند

می ز جام موافقت خوردند

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - تتمه سخن

 

چون یکی لحظه گفت و گو کردند

هر فتوحی که بود آوردند

جامی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰