شد در ایّام تابعین این نام
عالم علم فرعی و احکام
اهل آن قرنها چو بگذشتند
دل مردم ز ره فرو گشتند
فتنه و اختلاف شد پیدا
علم دین شد ز علم فقه جدا
حیلههای جهان بهم کردند
به فقاهت ورا علم کردند
چون یهود و نصارا از تصنیف
کرده احکام دین حق تحریف
لفظ معجز بدان رها کردند
قلم اندر معانی آوردند
همچو اصحاب سبت دام کنند
رَبْوْ را محض بیع نام کنند
صد به سی و به بیست کرده حسیب
پس خدا را به بیع داده فریب
با خدا حرب میکند به حیل
آری «الحرب خدعه» است مثل
گاه دستارچه به بیع کند
تا چنین حیلتی شنیع کند
گاه انگشتری بیارد پیش
تا برد خان و مان آن درویش
زان سبب صید او از این شست است
تا بدانی که کار از این دست است
مرده ریگش چو نیم دانگ ارزد
پس چرا در حساب صد برزد
آری این از قضای مولاناست
چه کند این بلای مولاناست
آن زمان کو قضا همی راند
قَدَر از زور او فرو ماند
من ندیدم قضا چنین مبرم
که بگردد همی به نیم درم
غدر و تزویر کرده با خود راست
یعنی این خود سجل دار قضاست
چون سجلّ از کتاب سِجّین است
درخور صد هزار نفرین است
باز بنگر به صاحب فتوا
کرده وسواسرا لقب تقوا
در درون حرص چون سگ مردار
وز برون آبم از دو قُلَّه بیار
بسته از کبر و غل و بخل و شره
بر تن و جان خود هزار گره
از تفقۀ دگر قساوت دل
جوید از غایت شقاوت دل
بیست من آب بایدش به وضو
در قرائت سرش شده چو کدو
به وساوس کند جهانی باز
همچو شیطان به وقت عقد نماز
یعنی آن تقوی از حضور بود
ره نبیند هر آنکه کور بود
مغز و خونش همه ز خوان امیر
وز رَشاشه همی کند تعفیر
کرده جمع از مُشاهرات حرام
درمی چند را به بخل تمام
روز و شب از گرسنگی مرده
وآن دونان حرام ناخورده
ساخته آخر آن به رأس المال
اینت کسب مباح و اینت حلال
همه در بند ملک و اسبابند
فقهاشان مخوان که اربابند
فقه ره دیدن است و ره رفتن
نه برآشفتن و سخن گفتن
هرکه او شد به لقمهای خرسند
چه کند علم و دعوی و سوگند
بس مسایل که در سَلَم خوانی
وز توکّل یکی نمیدانی
صبر و شک و رضا و توبۀ خاص
چیست، چِبْوَد محبت و اخلاص
نه زجهل این حدیث میرانم
که من این فقه را نکو دانم
خوانده و کردهام در آن تصنیف
وندرین نیست حاجت تعریف
علم دین خوان و راه سنّت گیر
پند من روزگار رفته پذیر
فرض و سنّت بدان و حلّ و حرام
چه شد ار نیستی تو خواجه امام
به عمل کوش و علم جوی رفیق
تا رسی زان به عالم تحقیق
چون تو از مکر حق نمیترسی
هرچه خواهی بکن چه میپرسی
بر سر خود نهادهای خروار
وندر آویخته گوشۀ دستار
فصلکی چند را ز بر کرده
خویشتن را به زور خر کرده
چرخ گردون زنانه کردار است
عمل او به عکس بسیار است
از همه مردمان گزین کند او
خر نر جمله شیخ دین کند او
آنکه را عُجب و کبر بیشتر است
قرب او نزد عام بیشتر است
همه میلش به غمر و گول بود
رهبر او همیشه غول بود
خر سری را لقب فقیه کند
عالمی ملک یک سفیه کند
یک هنرمند از او نیاساید
همگی روی ناخوش آراید
گر موحد شکایتی بکند
چون کند گر حکایتی بکند
میدهم از کمال داد سخن
تو چه کاری که نیست لایق من
وقت من زان همیشه خوش گذرد
که دلم راه فقر میسپرد
گشت راضی به هرچه پیش آید
وقت را بود تا چه فرماید
به قناعت درون گنج خمول
فارغ از منصب و منال فضول
نه مدرّس نه قاضی و نه خطیب
نه معلم نه واعظ و نه ادیب
زهرۀ من از آن مقام رود
که دلم بوی شیخییی شنود
همه یاران من بزرگ شدند
در ریاضت همه سترگ شدند
شرح هر یک نمیتوانم داد
همگان را خدای خیر دهاد
حالیا در کشم عنان سخن
زانکه بیحد بود بیان سخن
همه را خوی خوب عادت باد
جمله را ختم بر سعادت باد
تمّت المنظومة الموسومة بالسعادة نامه فی یوم الخمیس من منتصف شهر شوّال ختم بالخیر و الاقبلا لسنة ثمان و ستین و ثمانمائه الهجریة النبوّیة المصطفوّیة الهلالیّة علی انمل العبد الحقیر الفقیر اقل خلق اللّه الواهب شیخ اسلام بن حسین بن علی بن محمود الکاتب اصلح اللّه شأنه و غفراللّه ذنوبهم و جعله من الاولیاء المقبولین و السّعداءِ المقرّبین بحرمة کمّل اولیائه من الاقطاب و الافراد برحمتک یا الرحم الرّاحمین.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر به تحلیل و نقد وضعیت علم فقه و مفتیان در زمان تابعین پرداخته میشود. شاعر اشاره میکند که با گذشت زمان، مردم از مسیر حقیقت و دین منحرف شدهاند و فقه از علم دین جدا شده است. او به مشکلاتی مانند فتنه و اختلاف اشاره میکند که باعث تحریف احکام دین شده است. همچنین، به حیلهها و نیرنگها در تجارت و فقه انتقاد کرده و میگوید که بیشتر فقیهان فقط به ظواهر اهمیت میدهند در حالی که از حقیقت دین غافل هستند.
شاعر بر این باور است که علم دین باید با عمل و تقوا گره بخورد و نه فقط با ظواهر و اقوال. او از فقیهانی که در پی مال و مقام هستند، انتقاد میکند و میگوید که علم واقعی در عمل و سیر و سلوک در راه خدا نهفته است. در پایان، شاعر به قناعت و دوری از دنیا و منصبها اشاره کرده و بر زندگی ساده و خالی از کردارهای ناپسند تأکید میکند. این شعر تماماً در تلاش است که مردم را به درک واقعی دین و پرهیز از فریبها و حیلهها ترغیب کند.
هوش مصنوعی: در زمان تابعین، علم فرعی و احکام به عنوان یک نام در میان علما شناخته شد.
هوش مصنوعی: وقتی مردم از آن دوران و قرنها گذشتند، احساسات و دلهای آنها از مسیر اصلی خود دور شدند و تغییر کردند.
هوش مصنوعی: فتنه و اختلاف آشکار شد و علم دین از دانش فقه جدا گردید.
هوش مصنوعی: دنیا به شیوههای مختلف به ترفندهایی دست زده و از طریق دانش و فقه، آن را به علم تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: یهود و مسیحیان به مانند کسانی هستند که قوانین و احکام دین درست را تغییر دادهاند و در آن تحریف ایجاد کردهاند.
هوش مصنوعی: کلمات معجزهآسا را رها کردند و قلم را به معانی عمیقتر و جدیدتر واگذار کردند.
هوش مصنوعی: مثل کسانی که روز شنبه را به خاطر قوانین خاصش رعایت نمیکردند، افراد در معامله و کسب و کار نیز ممکن است به دور از صداقت عمل کنند و نامش را به ظاهر تجارت بگذارند.
هوش مصنوعی: حسیب به عدد صد اشاره کرده و به عدد سی و بیست اشاره میکند که مانند یک بازی فریبنده است. در اینجا، به نوعی خداوند را به خاطر این خرید و فروشهای فریبنده مورد خطاب قرار میدهد.
هوش مصنوعی: انسان ممکن است در مواجهه با خداوند و حقیقت، به استفاده از حیل و نیرنگها روی آورد، زیرا در جنگ و دوئل، فریبکاری بخشی از استراتژی محسوب میشود.
هوش مصنوعی: گاه شخصی برای به دست آوردن منفعتی، از ترفندهای ناپسند استفاده میکند.
هوش مصنوعی: گاهی پیش کسی که درویش است، انگشتری میآورند تا او را به مقام و منزلتی برسانند و از وضع نامناسبش خارج کنند.
هوش مصنوعی: به همین دلیل شکار او از این طریق انجام میشود تا بفهمی که کار به این شکل است.
هوش مصنوعی: اگر قیمت یک مرده به اندازه نیم دانگ (واحد پولی) ارزش دارد، پس چرا در حسابها، او را صد میزنند؟
هوش مصنوعی: بله، این وضعیت نتیجهای از سرنوشت مولاناست و چه میتواند کرد، این بلایی است که به خاطر مولانا به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: در آن زمان که سرنوشت بر زندگی انسانها حاکم بود، قدرت و ارادهی او ناتوان مانده بود.
هوش مصنوعی: من ندیدم سرنوشتی به این سختی که بخواهد حتی نیم درم (نصف یک سکه) را نیز تغییر بدهد.
هوش مصنوعی: کسی که با خود نیرنگ و فریب میزند، در واقع به سرنوشت و تقدیر خویش خیانت کرده است.
هوش مصنوعی: چون خط سجّل، از کتابی به نام سجّین آمده، لایق است که به خاطر آن، صد هزار نفر لعنت شوند.
هوش مصنوعی: به او نگاهی بیفکن که با دقت و وسواس، بر خود لقب پرهیزکاری نهاده است.
هوش مصنوعی: در دل من طمع و حسد وجود دارد، مانند سگی که به دنبال لاشه میگردد، و از بیرون هم میخواهم از دو قله بالاتر بروم و به آب برسم.
هوش مصنوعی: انسانی که به خاطر خودباختگی، حسادت و خصلتهای بد به خود آسیب میزند، به طور ناخودآگاه خود را در هزار مشکل و دشواری گرفتار میکند.
هوش مصنوعی: از دانش و فهم دیگران، بیرحمی و سنگدلی را جستجو میکند، که این نشان از نهایت بدبختی و بدبختی دل اوست.
هوش مصنوعی: برای وضو گرفتن برای نماز، به مقدار بیست من آب نیاز است و وقتی که در حال خواندن قرآن است، سرش مانند کدو شده است.
هوش مصنوعی: وسوسهها همچون شیطان، جهانی را به هم میریزند، درست مانند زمانی که برای خواندن نماز آماده میشویم.
هوش مصنوعی: تنها کسانی که آگاهی و بینش کافی دارند، میتوانند به آثار تقوی و تربیت معنوی پی ببرند؛ زیرا افرادی که در جهل و ناآگاهی هستند، نمیتوانند این راه را ببینند.
هوش مصنوعی: تمام وجودش از سفرهی پادشاه است و از آنچه که به او داده شده، بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: جمع آوری کرده از سخنانی که در مسلمان بودن به حرام میانجامند، چندین مورد را به خاطر بخل و حسادت خود، انکار میکند.
هوش مصنوعی: روز و شب به خاطر گرسنگی در حال رنج هستند، در حالی که آن کسانی که با مال حرام زندگی میکنند، از این نعمتها بهرهمند نشدهاند.
هوش مصنوعی: در نهایت آنچه به عنوان سرمایه به دست میآوری، حاصل کاری است که مجاز و حلال است.
هوش مصنوعی: همه تحت تأثیر قدرت و وسایل زندگی هستند، اما فقیهان را نخوانید چون آنها خودشان صاحب اختیارند و مستقل هستند.
هوش مصنوعی: فقه در واقع به معنای درک و فهم عمیق مسائل دینی و شرعی است و نشان میدهد که ما باید به آموختن و عمل کردن بپردازیم، نه اینکه صرفاً به جنجال و حرف زدن بیمورد بپردازیم. در حقیقت، شناخت قضاوتها و احکام، ما را به رفتار صحیح و عمل به آنها هدایت میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که به یک لقمه غذا راضی و خوشحال باشد، دیگر چه نیازی به دانش و ادعا و سوگند دارد؟
هوش مصنوعی: در مسائل زیادی که مطالعه میکنی، هیچکدام را نمیدانی جز همین موضوع توکل که به خداوند داری.
هوش مصنوعی: صبر، شک، رضا و توبه هر کدام ویژگیهایی خاص دارند. محبت و اخلاص چه مفهومی دارند؟
هوش مصنوعی: من به خاطر نادانی از این موضوع دور نمیشوم، چون میدانم که این دانش فقه را به درستی میشناسم.
هوش مصنوعی: من در آن تصنیف را خواندهام و اقدامات لازم را انجام دادهام، بنابراین نیازی به توصیف و تعریف بیشتر نیست.
هوش مصنوعی: علم دین را با دقت فرا بگیر و به راه و روش سنت پایبند باش. از نصیحت من بهرهمند شو و نکات مهم زمانهای گذشته را مد نظر داشته باش.
هوش مصنوعی: اگر تو، ای آقا و سرور، وجود نداشته باشی، دیگر احکام شرع و قواعد مذهبی چه معنایی خواهند داشت؟
هوش مصنوعی: در کار و تلاش کوشا باش و علم و دانش را فرا بگیر تا به حقیقت و دانش عمیق پیوندی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی که از ترفندهای خدا نمیترسی، میتوانی هر کاری که میخواهی انجام دهی. پس دیگر چرا سوال میکنی؟
هوش مصنوعی: تو بر سر خود بار سنگینی گذاشتهای و در گوشه دستار خود چیزی را آویزان کردهای.
هوش مصنوعی: به خاطر فشار جامعه و شرایط زندگی، آدمی ممکن است خود را به کارهایی مجبور کند که در حقیقت، با ذات او سازگاری ندارد و این فشارها او را به انجام کارهایی وادار میکند که شاید نخواسته باشد.
هوش مصنوعی: چرخ روزگار مانند زنی است که به گونهای عمل میکند که خلاف آنچه انتظار میرود، رفتار میکند. او در ظاهر ممکن است خوشایند باشد، اما در واقعیت، نتایج اعمالش گاهی غیرمنتظره و ناخوشایند است.
هوش مصنوعی: او از میان تمام مردم، نیکترین و برترینها را بر میگزیند و همه چیز را تحت نظر و مدیریت خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که خود را بیشتر از دیگران بزرگ میداند و به خود میبالد، در نظر مردم عادی از مقام و منزلت بالاتری برخوردار به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: همه اشتیاقش به شگفتی و فریب بود و پیشوای او همیشه موجودی ترسناک و هیولا مانند بود.
هوش مصنوعی: خر را به عنوان عالم و فقیه معرفی میکند، در حالی که یک فرد نادان میتواند یک کشور را تحت کنترل داشته باشد.
هوش مصنوعی: یک هنرمند هرگز از خلاقیت خود خسته نمیشود و حتی اگر همه چیز به ظاهر خوب نباشد، باز هم آثارش زیبایی خاصی دارد.
هوش مصنوعی: اگر یک مومن به خدا شکایت کند، چگونه میتواند این کار را انجام دهد؟ اگر بخواهد داستانی بگوید، چگونه باید بیان کند؟
هوش مصنوعی: من از کمال سخن تو میگویم، اما در واقع چه کاری که شایسته من باشد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: زمان من همیشه خوش میگذرد وقتی که دلم به پذیرش فقر راضی باشد.
هوش مصنوعی: هرچیزی که در زمان به آن برسم، راضی هستم و منتظر هستم ببینم چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: به رضایت و قناعت از داشتههای درونی با ارزش، بینیازی از مقام و مال دنیا، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نه معلمی هست، نه قاضیای، نه سخنرانی، نه آموزگاری، نه موعظهکنندهای و نه نویسندهای.
هوش مصنوعی: عزیز من از آن موقعیت به سوی میرود که دل من بوی شخصیت و بزرگی را احساس کند.
هوش مصنوعی: تمام دوستان من با تمرین و سختی بسیار بزرگ و با عظمت شدند.
هوش مصنوعی: هر یک از این موضوعات را نمیتوانم به تنهایی توضیح دهم، اما از خداوند میخواهم که نیکی را به همگان عطا کند.
هوش مصنوعی: اکنون در حال کنترل موضوع صحبت هستم، زیرا موضوع بسیار گسترده و بیپایان است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که امیدواریم همه افراد به خوبیهای خود عادت کنند و در زندگیشان به سرانجامی خوش و سعادتآمیز برسند.
هوش مصنوعی: این متن مربوط به یک نامه است که در روز پنجشنبه نیمه ماه شوال در سال ۶۸۳ هجری نوشته شده است. نویسنده این نامه خود را به عنوان فردی ضعیف و کمتوان معرفی کرده و از خداوند خواسته است که حالت او را اصلاح کرده و گناهانش را ببخشد و او را از بندگان خاص و مورد قبول خود قرار دهد. همچنین نویسنده به بزرگان و اولیا الهی اشاره کرده و از خداوند رحمت و مغفرت درخواست کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.