گنجور

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره

 

هرکه دارد دین او علم آن اوست

نعمت جنّت همه برخوان اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۵ - فی فضیلة حسن رضی اللّه عنه

 

این چنین عالی اب و جد کان اوست

جملهٔ آفاق ابجد خوان اوست

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

همرهی را گفت این سگ آن اوست

و آن سپیدی بین که در دندان اوست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۳ - در تقریر راه و تفسیر آن

 

این همه ملک جهان کل زان اوست

دارو گیر مسکن دیوان اوست

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را

 

حق اگر حق بین شناسد آن اوست

جملگی حق دفتر دیوان اوست

عطار
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

مشرق مه دور گریبان اوست

مغرب جان نقبه مرجان اوست

حجله پروین بر سیمین او

حاجب پروین لب خندان اوست

ظلمت دل، کوری هرخسته دل

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

آنکه سرم بر خط فرمان اوست

گوی دلم در خم چوگان اوست

دل به غمش دادم و جان هم دهم

گر لب و دندان لب و دندان اوست

حال دلم هر چه پریشانی است

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم

 

گر به جهل آییم آن زندان اوست

ور به علم آییم آن ایوان اوست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۲ - رجوع به حکایت زید

 

نار خصم آب و فرزندان اوست

همچنانک آب خصم جان اوست

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را

 

آنک بیرون از طبایع جان اوست

منصب خرق سببها آن اوست

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵

 

آن که دل من چو گوی در خم چوگان اوست

موقف آزادگان بر سر میدان اوست

ره به در از کوی دوست نیست که بیرون برند

سلسله پای جمع زلف پریشان اوست

چند نصیحت کنند بی‌خبرانم به صبر

[...]

سعدی
 

سعدی » بوستان » در نیایش خداوند » بخش ۱ - سرآغاز

 

گر آن است، منشورِ احسان اوست

ور این است، توقیعِ فرمان اوست

سعدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٧ - انوشیروان و موبدان

 

از انکس که جانها بفرمان اوست

بدانکس که لولاک درشان اوست

ابن یمین
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode