گنجور

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹ - رفتن شاپور به ارمن به طلب شیرین

 

میفتا در دلت هرگز ملالی

مبادا آفتابت را زوالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۱۸ - صفت مجلس خسرو و آمدن شاپور

 

در آریدش که دریابم وصالی

که هر ساعت به چشمم بود سالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲۷ - گوی باختن خسرو و شیرین بار دوم و مجلس داشتن

 

بگویم گر نپنداری محالی

در آن شب کز درازی بود سالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۷ - نامه نوشتن شیرین به خسرو به تعزیت مریم

 

نبشت اول به نام ذوالجلالی

که نامد هرگز از حالی به حالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۳ - پاسخ دادن شیرین، خسرو را

 

تو گر با عشق من با ذوق و حالی

چرا آشفته این زلف و خالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۵۹ - پشیمان شدن شیرین و رفتن عقب خسرو و مجلس نهادن

 

برم پنهان و اندر آن حوالی

کنم از بهر تو، یک گوشه خالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۷۹ - جواب

 

دگر از جنت و دوزخ سؤالی

نمودی نیست این خالی ز حالی

سلیمی جرونی
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۸۱ - جواب

 

چو داد اصناف خود را حق تعالی

به حد خویش، هر یک را کمالی

سلیمی جرونی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » تواریخ » شماره ۴۵ - تاریخ وفات فخرالدین عادل

 

فخر دین عادل بیمثل که در حفظ کلام

ختم گردید بر آو آیت فرخ فالی

نظم او سحر مبین است خصوصا تاریخ

کز همه فضل نبودی دل پاکش خالی

وقت تاریخ وفاتش شد از آن گفت خرد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۱۸ - تاج

 

چشمم که بود از اشک درجی از لیالی

تا دیده‌ام لب او شد درج دیده خالی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۷ - زاری کردن پروانه با شمع

 

ز من گر بشنوی گویم منالی

ز حال همچو خود درمانده حالی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۲ - گفتن شمع راز خود را به خادمان

 

همایون پیکری فرخنده فالی

به یکرنگی چو من شوریده حالی

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۰

 

ای دل تو همیشه در وصالی

حیران جمال ذوالجلالی

مفتاح خزاین وجودی

گنجینه گنج بی زوالی

از عز و شرف ملک نیابد

[...]

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶

 

تجلی العشق فی کل المجالی

بوجه جل عن وصف الجمال

نیاید شرح حسنش در عبارت

کجا در قال آید ذوق حالی

درآمد یار در کوی خرابات

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
۱
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۳۳