چو ناز افزون کند یار جفا کیش
تو هم باید نیاز خود کنی بیش
در مهر ار ببندد دلبر از ناز
تو از راه وفا بگشا دری باز
چو با پروانه کردی شمع خواری
نبودی کار او جز سوز و زاری
بدو گفت ایسهی قد سرافراز
ز نازت سوختم چند آخر این ناز
اگر گردد غم من بر تو روشن
بسوزد دل ترا بر محنت من
نمیدانی چه سوزی در درون است
درونم ز آتش داغ تو خون است
ز لعل آتشینت این پریوش
چو درج لعل دارم دل پر آتش
تو عین آتشی من چون شراری
بمیرم از تو گر جویم کناری
مرا تایکنفس باقیست بر تن
نخواهم از هواداری نشستن
هوای آن بود ای سرو نازم
که نقد جان سر افشان تو سازم
بهر رنگی که خواهی خوش برآیم
در آتش گر روی من هم درآیم
بسوزم تا نگویی ای پریوش
که دست از دور میداری بر آتش
دل من ذره وش گر راغب تست
تو خورشیدی کشش از جانب تست
بر وصل توام خوردن هوس نیست
بجز پیش توام مردم هوس نیست
مسوزم دل بداغ دوری از ناز
مرا در آتش محنت مینداز
رخت هرچند نوری روشنش هست
فروغی دیگر از سوز منش هست
ز من گردد مه رخسارت افزون
ز من شد گرمی بازارت افزون
بلی گردد چراغش روشنی بیش
چو سوزد خادمش پروانه پیش
چه باشد گر ترا یک بنده باشم
که گردم گرد تو تا زنده باشم
چو میگویی تو شاهی من گدایم
تو در قیمت کجایی من کجایم؟
ولی امید عاشق بیش از آنست
که گوید اینچنین یا آن چنانست
ز من گر بشنوی گویم منالی
ز حال همچو خود درمانده حالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تعابیر عشق و وفا میپردازد و احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق ابراز میکند. او میگوید که اگر معشوق با ناز و جفا برخورد کند، عاشق نیز باید نیازهای خود را افزایش دهد. شاعر از آتش عشق و غمهای درون خود میگوید و میخواهد تا معشوق درک کند که چقدر در دل او سوز وجود دارد. او تأکید میکند که ماندن دور از معشوق برایش غیر ممکن است و به این عشق به شدت وابسته است. همچنین، اشاراتی به فدای عشق و مقام عاشق و معشوق دارد، و به این نکته اشاره میکند که حتی اگر معشوق او را حقیر ببیند، باز هم عشق او امید و انتظار زیادی میطلبد.
هوش مصنوعی: وقتی که معشوق با زیادهروی در ناز خود، به تو سختی میدهد، تو هم باید خواستهها و نیازهای خود را بیشتر بیان کنی.
هوش مصنوعی: اگر محبوب با ناز و کرشمه دلش را ببندد، تو از راه عشق و وفا یک در را باز کن تا دوباره به او نزدیک شوی.
هوش مصنوعی: وقتی با پروانه رفتار کنی، در اینجا شمعی به او آسیب نمیزند، زیرا کار او تنها سوز و گداز است.
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای زیبا و با وقار، از زیباییات به شدت دلم سوخته است؛ اما آخر تا کی میخواهی این قدر خود را ناز کنی؟
هوش مصنوعی: اگر غم و اندوه من برای تو آشکار شود، دل تو نیز به خاطر درد و رنج من میسوزد.
هوش مصنوعی: نمیدانی که چقدر در درونم احساس درد و رنج وجود دارد، چرا که آتش عشق تو تمام وجودم را فراگرفته و دل من از این آتش داغ پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: شعری از عشق و زیبایی را بیان میکند. گویا شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند که به شدت دلش را تحت تأثیر قرار داده و احساسی سوزان در دل او ایجاد کرده است. معشوق به مانند گوهری سرخ و آتشین است که دل شاعر را به آتش میکشد. احساس عاطفی و شدت عشق در این تصویرها به خوبی نمایان است.
هوش مصنوعی: تو مانند آتش هستی و من مثل شعلهای هستم که از تو میسوزم و میمیرم اگر بخواهم دوری از تو را بیابم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس در بدنم هست، هرگز نمیخواهم از عشق و علاقهام دست بکشم.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که ای سرو زیبا، جانم را به خاطر تو فدای تو کنم و به عشق تو بپاشم.
هوش مصنوعی: هر رنگی که بخواهی به تو خوشحال و شاداب میآیم، حتی اگر در آتش باشم و تو بخواهی من هم با تو بیایم.
هوش مصنوعی: من به خاطر تو در آتش اشتیاق میسوزم تا نگی که چرا از دوری من دست برنمیداری.
هوش مصنوعی: دل من مانند ذرهای است که در پی جذب نور خورشید توست، کششی که از سمت تو ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: من فقط به خاطر وصالت آرزوی عشق دارم و جز در حضور تو هیچ آرزویی برایم نمیماند.
هوش مصنوعی: دل من بر اثر فاصله از عشق و زیباییات میسوزد، پس لطفاً مرا در آتش درد و رنج نینداز.
هوش مصنوعی: لباس او هرچند که روشن و زیباست، اما جاذبه و نور دیگری از درد و احساس درونش ناشی میشود.
هوش مصنوعی: چهره زیبایت باعث افزایش زیبایی من میشود و اگر گرما و جذابیت تو بیشتر شود، این احساس از من نیز نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: بله، زمانی که چراغ روشنتر میشود، نشاندهندهی این است که خادمش مانند پروانهای به دور آن خواهد چرخید و میسوزد.
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر من فقط یک خدمتکار تو باشم، که گرداگرد تو بچرخم تا اینکه زنده بمانم؟
هوش مصنوعی: وقتی تو خودت را شاه میدانی، من در مقام یک گدا هستم. اما تو در چه مقام و جایگاهی هستی و من کجا قرار دارم؟
هوش مصنوعی: عاشق به قدری امیدوار است که نمیتواند به سادگی بگوید که اوضاع به چه صورتی است، چه خوب و چه بد.
هوش مصنوعی: اگر از من بشنوی، میگویم که چگونه از حال و روز خود ناله میکنم، و مانند خودت، در وضعیتی بیچاره هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.