گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۳۵ - درگرامی داشتن میهمان

 

به خشروئی او را ز خودشاد کن

به شیرینی او را چو فرهاد کن

بلند اقبال
 

عمان سامانی » معراج نامه » بخش ۲ - معراج رسول اکرم(ص)

 

زین دو اسم پاک استمداد کن

خلق را با این دو اسم ارشاد کن

عمان سامانی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل

 

از وصایای حسینم یاد کن

اندر این صحرا مرا امداد کن

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۴ - و برای او فی النصیحه

 

چار رکن دین خود زین چار بند آباد کن

خویش را از طاعت حرص و هوی آزاد کن

صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۴۴ - نالهٔ ابلیس

 

از چنین صیدی مرا آزاد کن

طاعت دیروزهٔ من یاد کن

اقبال لاهوری
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ

 

یادی از مسعود سعد راد کن

بعد یاد «‌رونی‌» استاد کن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - ساقی‌نامه

 

درافکن به‌ سر شور و بیداد کن

به سوز و گداز این غزل یاد کن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۷ - ترجمهٔ اشعار شاعر انگلیسی

 

ز یاد خود ایدر مرا شاد کن

درین راه دورم یکی یاد کن

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » آیینۀ عبرت » بخش اول - از کیومرث تا سربداران

 

کفت شو سوی خراسان واندر آنجا داد کن

وز ره احسان و داد آن ملک را آباد کن

ملک‌الشعرا بهار
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۱۶ - فتح بابل

 

بهرجا خرابی تو آباد کن

دل بابلی را زخود شاد کن

افسرالملوک عاملی
 
 
۱
۴
۵
۶
sunny dark_mode