گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

چنین کز بهر خود خواهم همه نام

ز بهر دوستان خواهم همه کام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

دو شادی هست او را در دو هنگام

یکی شادی گه نامه‌ست و پیغام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس

 

دمیده گشت صبح از خاور بام

شکفته شد بهار کشور کام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

گناه از بن ترا بود ای دلارام

گرفتاری مرا آمد به فرجام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

الا ای ابر گریان بر سر رام

ترا خود شرم ناید زان گل اندام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

ازیدر باز پس ننهادمی گام

مگر آنگه که جانم یافتی کام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

سمنبر ویس گفت ای بی خرد رام

نداری از خردمندی بجز نام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

نه دل را بود در تن هیچ آرام

نه غم را بود نیز اندر دل انجام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۵ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

سمن‌بر ویس گریان بر لب بام

لب بام از رخش گشته وشی فام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

بماند در وفا زنده مرا نام

چو مرگم پیش تو باشد به فرجام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

نه هرگز یابی از من خوشی و کام

نه اندر مرو یابی جای آرام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۷ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

سمنبر ویس گفت ای بی وفا رام

گرفتار بلا گشتی سرانجام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۱ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

دلی رسته ز بیم و جسته از دام

دگر ره کی نهد در دام تو گام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

چو رامین را بدید از گوشهٔ بام

به راه افتاده با موبد به ناکام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

به چونین خوش زمان و نغز هنگام

که گیتی تازه بود و روز پدرام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار

 

پیام ویس یک یک گفت با رام

تو گفتی ناوَکی بود آن نه پیغام

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن

 

ز پیش آنکه او بر تو خورد شام

تو بر وی چاشت خور تا تو بری نام

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode