گنجور

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸

 

ای شهنشاهی که از یمن ثنای ذات تو

درسخاو درسخن زامثال و اقران برترم

از طفیل مدح خسرو وکش بقای خضر باد

با صمیری صاف تر زآئینه اسکندرم

بیست سالست اینکه درصد دفترت گفتم مدیح

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹

 

ای مهین والاگهر والی که ما از همتت

فارغ از اندیشه و آسوده از دریوزه‌ایم

دقتی کردم چو یاقوتی مفرخ گوش دار

تا بدانی در چه فن زین گنبد پیروزه‌ایم

در جهان از دو محمد دین ایزد شد قوی

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰

 

ای خداوند فتن ران فطن از تو چنان

کز تو دارد رستگاری خاطر مفتون من

وی ترا رتبت از آن افزون که جادو و فکرتم

گنج و صفت را تواندگنج در مضمون من

پیش اوج طبع دریا موج لؤلؤ فوج تو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱

 

نبندد مرد عاقل دل بد این فرتوت زن دنیا

که سودش جملگی سو کستوشکرش سربسرشکوی

بلی عاقل نداند شش جهه را غیر افسانه

بلی کامل نبیند نه فلک را جز باستهزا

بمیرد پیش از مردن ببخشاید پس از جستن

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۲

 

در زمان شه جمشید گهر ناصر دین

که برد سجده بربار گهش کیخسرو

آنکه خورشید رخش تا بدرخشید زتخت

خرمن مه بجوی خوشه پروین بدوجو

ناصرالدله ملکزاده آزاده حمید

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳

 

سپهر مجد و معالی رضاقلی که هلال

بساغر تو خط مهجتی فداک سپرد

بهر زمین که زجام تو قطره افتاد

چه طعنه ها که ازو سلسبیل وکوثر برد

سه چار روز بود کز سپهر مینائی

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴

 

شنیده ایم پریشانی از نواحی مصر

که خورد خور ژندی جمع کرده قارون شد

چنانکه شاعر وارالعباده را رندان

چو قطره در او ریختند جیحون شد

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵

 

ای مهینه داوری کت شش جهه فراش وار

قبه از هفت اختر و خرگه زنه گردون کنند

وی مسیحافر که با گرد رهت یونانیان

خنده برکحل الجواهرهای افلاطون کنند

عزم حزم نافذت در انقباض و انبساط

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

رندان به فضایل مسپاسید مرا

بلکه ز رذایل بهراسید مرا

من خود دانم که بدتر از من کس نیست

از من بهتر نمی‌شناسید مرا

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

خیز ای حبشی‌موی و فرنگی‌آداب

کز گُرسَنِگی به روم چین خورده و تاب

یا تا خط بصره ریز در جام شراب

یا شامم ده که هست بغداد خراب

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

این مقبره کش آیت ظل اللهی است

انوار کرامتش زمه تا ماهی است

سبط علی و شهنشهش نام بلی

جز سبط علی که زیب شاهنشاهی است

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

جیحون که بهره میکده میخواری اوست

بی پردگیش امید ستاری اوست

گر زشت بود گناه بردن سوی حشر

پس مهمل صرف نام غفاری او است

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

بر خاوری از تیر وزحل چاکری است

مریخش بنده زهره اش مشتری است

بدراست بچرخ نثر ازان بی نقص است

شمس است به برج نظم از آن خاوری است

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

بی ذکر علی صومعه و دیری نیست

کس را پی درک ذات او سیری نیست

گوینده که از غیر علی چشم بپوش

هرجا نگرم علی بود غیری نیست

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

مفتی زمی مفت در انکار نبود

کی بود که اندر پی این کار نبود

گر هر چه حرام گشته مستی میداشت

در مدرسه یک آدم هشیار نبود

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

امروز ملک‌زادهٔ ضَرغام‌نبرد

اسبی دادم پلنگ‌وَش کوه‌نورد

از بس به هوا بردم و پایین آورد

از اسب گذشته کار مسهل هم کرد

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

لیمو ز لبت چو شکّرِ ناب شود

عنقا ز دمِ تیرِ تو در تاب شود

یک ذره ز مهر رخ چون کوکبِ تو

گر بر دل البرز خورد آب شود

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

حاجی که ز ساز عیش سوزی نخرد

تا مزرعه زری به روزی نخرد

صد ده دارد بیزد اندر همه عمر

کش هیچکسش گزی به گوزی نخرد

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

سیل ار سوی شه شد دلت از جا نرود

کز سیل جسارت به شه ما نرود

دریاست چو طبع شاه پس دلشده نیل

سوی که رود گر که به دریا نرود

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

شهزاده نادر آن وحید همه شهر

کز عاطفتش به از شکر گردد زهر

مقصود وی است اینکه حکیمان گویند

انسان تمام نادر است اندر دهر

جیحون یزدی
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode