گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

خیزید و خز آرید که هنگام خزانست

باد خنک از جانب خوارزم وزانست

آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزانست

گویی به مثل پیرهن رنگ‌رزانست

دهقان به تعجب سر انگشت گزانست

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - در وصف بهار و مدح ابوحرب بختیار محمد

 

آمده نوروز هم از بامداد

آمدنش فرخ و فرخنده باد

باز جهان خرم و خوب ایستاد

مرد زمستان و بهاران بزاد

ز ابر سیه‌روی سمن‌بوی راد

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

نوروز بزرگم بزن ای مطرب، امروز

زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

برزن غزلی، نغز و دل‌انگیز و دل‌افروز

ور نیست ترا بشنو و از مرغ بیاموز

کاین فاخته زین گوز و دگر فاخته زان گوز

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مسمط چهارم

 

بوستانبانا امروز به بستان بده‌ای؟

زیر آن گلبن چون سبز عماری شده‌ای؟

آستین برزده‌ای دست به گل برزده‌ای؟

غنچه‌ای چند ازو تازه و تر بر چده‌ای؟

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - در مدح خواجه خلف، روح‌الرسا ابوربیع بن ربیع

 

سبحان‌الله جهان نبینی چون شد

دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد

شمشاد به توی زلفک خاتون شد

گلنار به رنگ توزی و پرنون شد

از سبزه زمین بساط بوقلمون شد

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

باز دگر باره مهر ماه در آمد

جشن فریدون آبتین به بر آمد

عمر خوش دختران رز به سر آمد

کشتنیان را سیاستی دگر آمد

دهقان در بوستان همی سحر آمد

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۷ - در وصف صبوحی

 

آمد بانگ خروس مؤذن میخوارگان

صبح نخستین نمود روی به نظارگان

که به کتف برفکند چادر بازارگان

روی به مشرق نهاد خسرو سیارگان

باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۸ - در وصف بهار و مدح محمدبن نصر سپهسالار خراسان

 

آمد بهار خرم و آورد خرمی

وز فر نوبهار شد آراسته زمی

خرم بود همیشه بدین فصل آدمی

با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی

زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۹ - در مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بوستانبانا! حال و خبر بستان چیست

وندرین بستان چندین طرب مستان چیست

گل سر پستان بنموده، در آن پستان چیست

وین نواها به گل از بلبل پردستان چیست

در سروستان بازست، به سروستان چیست

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

آب آنگور بیارید که آبانماهست

کار یکرویه به کام دل شاهنشاهست

وقت منظر شد و وقت نظر خرگاهست

دست تابستان از روی زمین کوتاهست

آب انگور خزانی را خوردن گاهست

[...]

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

شاد باشید که جشن مهرگان آمد

بانگ و آوای درای کاروان آمد

کاروان مهرگان از خزران آمد

یا ز اقصای بلاد چینستان آمد

نه ازین آمد، بالله نه از آن آمد

[...]

منوچهری