گنجور

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۱ - سؤال کردن برهمن

 

دگر باره گفت ای جهان سخن

جوانی به سال و به دانش کهن

درختی کجا چار گوهر در اوست

همه مغز او نغز بینی و پوست

یکی ساق فرقش هزاران هزار

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۲ - جواب دادن فرامرز

 

فرامرز گفت این درخت آدمیست

همین چار گوهر تو را همدمیست

هم از آتش و آب و وز باد و خاک

درختی بدین گونه رستست پاک

همه شاخ او رنگ رنگست نیز

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۳ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن در آخر کار و هویدا کردن دین

 

یکی عقد گوهر بخواهم گشود

تو را داستانی بخواهم نمود

بگویی که از گنبد تیزگرد

که بربست این فرش بنیاد کرد؟

نخستین چه بوده است چو گیتی نبود

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم

 

به یاد آمد و پیر دیرینه گفت

که سریست کین را نیارم نهفت

نخستین چنان دان که اشیا نه بود

شب و روز و این شیب و بالا نه بود

منور یکایک خداوند بود

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۵ - نامه نوشتن فرامرز به طورگ

 

فرامرز چون کرد آنجا درنگ

نویسنده ای خواند با فرهنگ

بفرمود تا نامه ای دلپذیر

پر از پند و اندرز و با دار و گیر

نویسد به نزدیک آن نامور

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۶ - لشکر کشیدن طورگ به جنگ فرامرز

 

تو را میهمانی کنم گرز و تیغ

به تو تیر بارم چو باران ز میغ

چو کاهو از آن جایگه گشت باز

به تیزی بپیمود راه دراز

طورگ دلاور برآراست کار

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۷ - شبیخون زدن طورگ بر فرامرز و شکست خوردن طورگ

 

برون شد از آن لشکر بی شمار

پسندیده گردان ده و دو هزار

ابا آلت رزم و ساز نبرد

دلاور سواران پیکار کرد

بدیشان چنین گفت بی ره روید

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۸ - نامه نوشتن طورگ به افراسیاب

 

طورگ آن زمان نامه از درد و تاب

نبشت او به نزدیک افراسیاب

نخست آفرین کرد بر کردگار

خداوند پیروز و پروردگار

ازو باد بر شاه تور آفرین

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد

 

یکی نامه فرمود سوی طورگ

به دشنام کای دیو خونخوار گرگ

تو را از چنان جایگاه و حصار

که گفتست لشکر به هامون گذار

همی بود بایست بر جای خویش

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۰ - گرفتن فرامرز،حصار را و کشتن طورگ ونامه نوشتن به شاه کیخسرو و پاسخ یافتن

 

ز دژ در گشادند و شیر دمان

بیامد به بالای دژ در زمان

چنین گفت با بچه جنگی پلنگ

که ای پرهنر بچه تیز چنگ

ندانسته در کار تیزی مکن

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند

 

سرماه فرمود تا کرنای

دمیدند و برداشت لشکر ز جای

جوانی سرافراز با رای و کام

ابا پهلوان خویش و دستور نام

همه مرز خرگاه  او را سپرد

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رای هند،فرستاده فرامرز را

 

شه هندوان پاسخش دادباز

که هستم ازین گفته ها بی نیاز

تو برگرد از ایدر بزودی برو

ببر پاسخ از من به سالار نو

که تو نورسیده سپهدار گرد

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۳ - رزم فرامرز با تجانوی هندی

 

وز آن سو دمنده کیانوش گرد

بیاورد پیغام چندان که برد

سپهبد چو پیغام از آن سو شنید

چو آتش ز پاسخ دلش بردمید

بفرمود تا کوس بر پیل مست

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۴ - کشتن تجانو پیل هندی را و خشمگین شدن فرامرز

 

تجانوی جنگی زجا در بجست

به خرطوم پیل اندر آورد دست

بکوشید بسیار پیل ژیان

که خرطوم بستاند از آن جوان

کشید از بر پیل مانند پیل

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۵ - گرفتن فرامرز،تجانو را به خم کمند

 

از آن پس بر دیو شد نامدار

چنین گفت با هم نبرد آن سوار

که ای دیو خیره سر و تیره جان

ببینی کنون خنجر جان فشان

درآویخت با پهلوان شیر نر

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۶ - لشکرکشیدن رای هندی به جنگ فرامرز و رفتن فرامرز به رسم فرستاده،نزدیک رای

 

چواین گفته بشنید برجست رای

به تندی بیامد روانش به جای

بفرمود تا لشکر بیکران

سواران جنگی و نام آوران

ز کشمیر و قنوج و از هند و سند

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۷ - سخن گفتن فرامرز با رای هندی و پاسخ یافتن

 

چنین گفت با خسرو هندوان

که ای نامور شاه روشن روان

فرامرز رستم یل بافرین

مرا گفت رو نزد شاه گزین

بگویش که ای نامدار بزرگ

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رای هندی، فرامرز را

 

چو این گفته بشنید ازو شاه رای

شگفتی درآمد بدل کرد رای

از آن تندی و چرب گفتار نغز

وز آن نامداران دل پاک و مغز

که بی بیم و اندیشه چندین سخن

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۹ - رزم فرامرز با ده پهلوان و کشتن ایشان را

 

سپهبد برآمد به کردار شیر

بغرید چون اژدهای دلیر

به دست اندرون گرزه سرگرای

به زیر اندرون باره بادپای

چو تنگ اندر آمد بدان هندیان

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۰ - طلب کردن فرامرز،همایون را

 

سپهبد دو پر مایه مرد دلیر

فرستاد نزد همایون شیر

بدان تا بگویند کز جایگاه

بزودی ابا پیل و کوس و سپاه

به تنگ اندر آید زی هندوان

[...]

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۱۰
sunny dark_mode