سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد
تا کی کشم از غمزهٔ تو بیداد
یک شهر زن و مرد همی باز ندانند
فریاد من از خنده و بیداد تو از داد
آن روز که زلفین نگون تو بدیدند
[...]
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۲
گردی که ز دیوار تو برباید باد
جز در چشمم از آن نشان نتوان داد
ای در غم تو طبع خردمندان شاد
هر کو به تو شاد نیست شادیش مباد
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵
آن را شایی که باشم از عشق تو شاد
و آن را شایم که از منت ناید یاد
با این همه چشم زخم ای حورنژاد
در راه تو بنده با خود و بی خود باد
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۶
آن به که کنم یاد تو ای حور نژاد
و آن به که نیارم از جفاهای تو یاد
گرچه به خیال تست بیهوده و باد
بیهوده ترا به باد نتوانم داد
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۳
بیطمع باش اگر همی خواهی
تا نیفتی ز پایهٔ امجاد
زان که چون مرغ دشتی ز ره طمع
کرد آهنگ دانهٔ صیاد
ناشده حلق او چو حلقهٔ دام
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴
یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد
دادیم و هیچ گه نشدیم از زمانه شاد
از گشت آسمان و ز تقدیر ایزدی
بر کس چنین نباشد و بر کس چنین مباد
یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵
گرچه شمشیر حیدر کرار
کافران کشت و قلعهها بگشاد
تا سه تا نان نداد در حق او
هفده آیت خدای نفرستاد
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷
مرا به غزنین بسیار دوستان بودند
به نامهای ز من آن قوم را نیامد یاد
مگر که جمله بمردند و نیز شاید بود
خدای عزوجل جمله را بیامرزاد
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - در رثای زکی الدین بلخی
روح مجرد شد خواجه زکی
گام چو در کوی طریقت نهاد
خواست که مطلق شود از بند غیر
دست به انصاف و سخا بر گشاد
دادهٔ هر هفت فلک بذل کرد
[...]
سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه
ای از آن کم عمرتر بد گویت از روی نهاد
از چراغ بی حجاب اندر بیابان روز باد
هر که از اطراف عالم بار کرد امیدوار
چون بدین حضرت رسید آن بار خویش اینجا گشاد
در زمان مکرمت چون تو کجا باشد کریم
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۶ - خسر الدنیا و الآخرة ذلک هو الخسران المبین
آن کزو زاد و آنکه از تو بزاد
هر دو راکشت و تو بدو شده شاد
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۶ - در فضیلت عدالت
در جهانی که هست کون و فساد
در کشیدند رخ، صلاح و سداد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱ - در توحید باری تعالی
همه از صُنع اوست کون و فساد
خلق را جمله مبدء است و معاد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۹ - فصل اندر درجات
برگذر زین سرای کون و فساد
ببر از مبدأ و برو به معاد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۰ - فی الحفظ و المراقبة
نور ایمانت را در این بنیاد
آهنی و سگی به غارت داد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۱ - التمثیل فی قوم یؤتون الزکوة
هریکی را عوض دهد هفتاد
چون در بست بر تو ده بگشاد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۲ - فیالحکمة و سبب رزق الرازق
تا به هر در چنانکه خواهی شاد
میروی ناوری ز دنیا یاد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۰ - فی تعظیم قدره
کرده در شه ره معاش و معاد
فعل و قوّت قرین کون و فساد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۴ - حکایت
ور بود رای او سوی بیداد
ملک خود داد سر به سر بر باد