جمال آن پری بی پرده تا از پرده پیدا شد
مرا، راز نهان از پرده ی جان آشکارا شد
به سودای سر زلفش دلم سرگرم سودا شد
شدم تا با خبر یکسر دل و دینم به یغما شد
ز آشوب سر زلفش نه من تنها پریشانم
که در هر حلقه خلقی واله و مفتون و شیدا شد
ز جان بلبل شیدا، برآمد ناله و غوغا
چو از هم غنچه ی خندان آن گلبرگ تر وا شد
تجلّی کرد حُسن او به هر دوری به یک طوری
گهی در هیکل مجنون و گه در روی لیلا شد
طراز طُرّه ی عذرا و شور عشق وامق شد
گهی بر شکلی سلمی آمد و گه طرف سلمی شد
خمار نشه ی مینای عشق و باده ی وحدت
گهی ساقی گهی ساغر گهی می گاه مینا شد
عجب شوری زتنگ شکّرت افتاده در عالم
که هر شیرین لبی را مایه ی صد شور و غوغا شد
دلم بس سعی ها، می کرد تا رازش نهان ماند
ولی عشق تو کاری کرد کان بیچاره رسوا شد
بیا بر ساحل چشمم ببین بر مردم آبی
گرت بر اهل دریا، یک نظر میل تماشا شد
در اوّل عهدها بستی که بامن مهربان باشی
چه شد کان عهدها، بشکسته یکسر چون دل ما شد
مرا، ترک تمنّا هست آسان ای شه خوبان
بدانم گر تمنّای تو بر، ترک تمنّا شد
همین دولت ز فیض نشه ی عشقت مرا کافی
که بیتی چند در مدح و ثنایت بیخود انشا شد
تویی نایی منم نی بیش از این دیگر نمی دانم
همی دانم برون ازنای من اینگونه آوا شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر نشاندهندهٔ شوق و شور عشق او است. جمال و زیبایی معشوق به گونهای است که همهٔ وجود او را تحت تأثیر قرار داده و دلش به سر زلف او سرگرم شده است. شاعر بیان میکند که فقط او نیست که پریشان عشق و زیبایی معشوق است، بلکه همهٔ مردم در این عاشقی مشترک هستند. ناله بلبل و شور عشق او به وضوح نمایان است. او به برجستگی زیبایی معشوق در اشکال مختلف اشاره میکند و از نشئگی عشق و بادهی وحدت سخن میگوید. شاعر همچنین از عهدی که با معشوق بسته، و اکنون شکسته شده، یاد میکند و به آرزوی ادامهٔ آن عشق اشاره دارد. در انتها، او به این واقعیت اعتراف میکند که همه چیز در عشق او خلاصه میشود و بیشتر از این نمیداند.
هوش مصنوعی: زیبایی آن پری بیپرده، زمانی که از پس پرده نمایان شد، برای من راز نهان وجودم را آشکار کرد.
هوش مصنوعی: در آرزوی موهایش، دلم درگیر خیال و آرزو شد و به دنبال خبری از او، تمام دل و ایمانم را از دست دادم.
هوش مصنوعی: از زیبایی و پیچیدگی موهای او، نه تنها من که بسیاری از مردم دیگر نیز دچار نگرانی و آشفتگی شدهاند و در هر جمعی، این موضوع سبب مجذوب شدن و شگفتی دیگران شده است.
هوش مصنوعی: از دل بلبل عاشق، صدای ناله و سر و صدا بلند شد وقتی که غنچهی خوشحال، گلبرگهایش را باز کرد.
هوش مصنوعی: زیبایی او در هر زمان و مکان به شکلهای مختلفی ظاهر میشود؛ گاهی در صورت مجنون و گاهی در چهره لیلا خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و جذابیت ظاهری معشوق اشاره میکند. او میگوید که زیبایی و ویژگیهای ظریف معشوق، مانند مدل موهای او، با شور و عشق ترکیب شده است. گاهی معشوق از یک سمت به شکل خاصی میآید و گاهی به شکلی دیگر تغییر میکند، که این نشاندهنده تنوع و تحولی است که در زیبایی و جذابیت او وجود دارد. این تنوع و تغییرات، حس عشق را دوچندان میکند.
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی حال و هوای عشق و وحدت توصیف شده است. صحبت از لذتهایی است که در این مسیر وجود دارد، گاهی ساقی و بادهای برای نوشیدن میآید و گاهی هم ظرفی که این عشق را در آن میریزند. این تعابیر به ایجاد فضایی روحانی و شگفتانگیز اشاره دارند که در آن میتوان به تجربیات عمیق و بینظیر دست یافت.
هوش مصنوعی: عجب حالتی بر فضای دنیا حاکم شده است که هر کسی با لبهای شیرین و دلنشینش، باعث شور و هیجان زیادی میشود.
هوش مصنوعی: دل من خیلی تلاش کرد که راز عشق تو پنهان بماند، اما عشق تو باعث شد که این تلاش بی نتیجه بماند و در نهایت، راز من فاش شود.
هوش مصنوعی: بیا کنار چشمم بنشین و تماشا کن، اگر به اهل دریا علاقهمند هستی و دوست داری که نگاهی به آنها بیندازی.
هوش مصنوعی: در ابتدای قرارها و وعدهها قول داده بودی که با من مهربان و دلسوز باشی، اما چه شد که آن وعدهها به طور کامل شکسته شد، همانطور که دل ما هم شکسته است.
هوش مصنوعی: ای محبوب، میدانم که رهایی از خواستهها برای من کار سادهای است، اگر بدانی که خواستهام فقط تو هستی و برآورده شدن آن، مرا از آرزوهایم آزاد میکند.
هوش مصنوعی: این نعمت و برکت از عشق تو برای من کافی است که بیدلیل اشعاری در ستایش و تمجید تو نوشته شده است.
هوش مصنوعی: تو صدای منی و بیشتر از این نمیدانم. فقط میدانم که صدای چنین زیبایی از داخل من بیرون میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوم ترجیع این باشد که بر بت اشک من شاشد
برآشوبد، زند پنجه، رخم از خشم بخراشد
ندانم تا دگربار این دل ریشم چه شیدا شد
مگر عکس رخ دلبر به جان باز آشکارا شد
دگر چون با دلم لعلش نهان در گفتوگو آمد
صدای ناله زار دل ریشم به هرجا شد
به صحرا چون که بیرون رفت باز آن دلبر از خلوت
[...]
ملمع خرقهام از وصلهها بادپالا شد
بدان هیأت که گویی داغهای باده هرجا شد
وز آنها پاره ای دیگر بسان جامه کعبه
به بین کش دوخته بر روی محراب مصلا شد
چه عالی رتبه شد دیر مغان کز نام او مستی
[...]
هلال عید از گردون زنگاری هویدا شد
پی بیرون شد از دریای غم کشتی مهیا شد
زماه نو چنان شد صیقلی آیینه دلها
که هر کس هر چه در دل داشت بی مانع هویدا شد
به از روشندلی تیر شهابی نیست شیطان را
[...]
به امید فنا تاب وتب هستیگوارا شد
هوای سوختن بال و پر پروانهٔ ما شد
فکندیم از تمیز آخر خلل درکار یکتایی
بدل شد شخص با تمثال تا آیینه ییدا شد
زبان حال دارد سرمهٔ لافکمال اینجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.