کسی گوی سعادت از میان بُرد
که در عالم غم بیچارگان خورد
می عشرت منوش از جام گیتی
که باشد صاف اوهم درد وهم دُرد
تکلّف گر نباشد خوش توان زیست
تعلّق گر نباشد خوش توان مُرد
خوش آن عاشق که در کوی محبّت
به جانان جان ز روی شوق بسپرد
مشو ایمن زکید نفس بی باک
مدان هرگز چنان دشمن چنین خُرد
«وفایی» سر بلندی یافت زآنرو
که خود را همچو خاک راه بشمرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان مفاهیم عشق، غم و سعادت میپردازد. شاعر میگوید که کسی که در دنیای غم و رنج دیگران زندگی میکند، سعادت را از بین میبرد. او به لذتهای ظاهری زندگی اشاره میکند که خالی از درد و رنج نیستند. شاعر تأکید میکند که زندگی بدون تکلف و وابستگی میتواند خوشایند باشد و عشق واقعی زمانی به وجود میآید که عاشق جان خود را به معشوق بدهد. همچنین هشدار میدهد که نباید از خطرات بیپروایی غافل شد و در نهایت به وفا و تواضع به عنوان فضایل انسانی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در دنیای غم و اندوه بیچارگان زندگی کرده و تجربههایی از آنها دارد، به بهترین نحو میتواند راه را برای رسیدن به خوشبختی پیدا کند.
هوش مصنوعی: از خوشیهای دنیا بنوش، اما بدان که وقتی دنیا صاف و زلال به نظر میرسد، همچنان درد و رنج نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی سختی و تظاهر وجود نداشته باشد، زندگی شیرین و خوشایند خواهد بود. همچنین اگر وابستگی و تعلقات نداشته باشیم، حتی مرگ نیز میتواند آسانتر و پذیرفتنیتر باشد.
هوش مصنوعی: عاشقی که با عشق و شوق به محبوبش جان میدهد، واقعاً خوشبخت است.
هوش مصنوعی: هرگز خود را از خطرات نجات یافته ندان، زیرا ممکن است دشمنان به ظاهر کوچک و بیخطر، تهدیداتی بزرگ و جدی به همراه داشته باشند.
هوش مصنوعی: کسی که مانند خاک راه humble و فروتن باشد، به جایگاه والایی دست پیدا میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز دیده دیدبان از دز نگه کرد
سیه ابری بدید از لشکر و گرد
الهی گردن گردون شود خرد
که فرزندان آدم را همه برد
یکی ناگه که زنده شد فلانی
همه گویند فلان ابن فلان مرد
به گرمای تموز از سرد سوزش
صد و پنجه مسافر خشک بفشرد
رهی رفت و غلام برده برده
زهی قسمت رهی و ژاله شاکرد
زه ای پستت بمانده ماه بهمن
[...]
رخ خوب تو ناموس قمر برد
لب لعل تو بازار شکر برد
بنفشه گرچه بازاری همیداشت
چو زلف دید سردر یکدیگربرد
گل سرخ از تو می بربست طرفی
[...]
مبین از خرد بینی خصم را خرد
ز پیلان بین که خرگوش آب چون برد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.