اشکش چکید و دیگرش آن آبرو نبود
از آب رفته هیچ نشانی به جو نبود
مژگان کشید رشته به سوزن ولی چه سود
دیگر به چاک سینه مجال رفو نبود
دیگر شکسته بود دل و در میان ما
صحبت به جز حکایت سنگ و سبو نبود
او بود در مقابل چشم ترم ولی
آوخ که پیش چشم دلم دیگر او نبود
حیف از نثار گوهر اشک ای عروس بخت
با روی زشت زیور گوهر نکو نبود
اشکش نمیمکیدم و بیمار عشق را
جز بغض شربت دگری در گلو نبود
آلوده بود دامن پاک و به رغم عشق
با اشک نیز دست و دل شستشو نبود
از گفتگو و یاد جفا کردنم چه سود
او بود بیوفا و در این گفتگو نبود
ماهی که مهربان نشد از یاد رفتنی است
عطری نماند از گل رنگین که بو نبود
آزادگان به عشق خیانت نمیکنند
او را خصال مردم آزادهخو نبود
چون عشق و آرزو به دلم مرد شهریار
جز مردنم به ماتم عشق آرزو نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ترکی که جست و جوی دل من جز او نبود
او را دلی نبود که در جست و جو نبود
دامن کشید از من خاکی بسان گل
گویی کش از بهار وفا هیچ بو نبود
شمشیر مهر زد به من بی دل و برید
[...]
دل کز تو شد بریده کم از سنگ و رو نبود
پیوند روح بود به تو انس و خو نبود
مهر تو ناگهان به سر آمد سبب نداشت
هجر تو اتفاق فتاد آرزو نبود
ناسازی نزاکت طالع سبو شکست
[...]
ای خضر هر که مست شراب جنون بود
حاشا که در متابعت رهنمون بود
دور از تو ذره ذرهٔ من دشمن همند
سوهان استخوان تنم موج خون بود
جام فلک تهی است مدام از می مراد
[...]
دوشم، به اهل بزم سر گفتگو نبود
من در خمار بودم و، می در سبو نبود
پرسید: در دل تو ندانم چه آرزوست؟!
غافل که در دلم بجز این آرزو نبود!
جرم سگ تو نیست، گرت شب نبرد خواب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.