لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
شهریار

یا رب آن یوسف گم گشته به من بازرسان

تا طربخانه کنی بیت حزن بازرسان

ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف

این زمان یوسف من نیز به من بازرسان

یارب آن نغمه‌سرا بلبل خوش‌الحان را

تا بیاسایم از این زاغ و زغن بازرسان

آن غزال ختنی خط به خطا شد یارب

به خطا رفتهٔ ما را به ختن بازرسان

رونقی بی گل خندان به چمن بازنماند

یارب آن نوگل خندان به چمن بازرسان

از غم غربتش آزرده خدایا مپسند

آن سفرکرده ما را به وطن بازرسان

ای صبا گر به پریشانی من بخشائی

تاری از طره آن عهدشکن بازرسان

شهریار این در شهوار به در بار امیر

تا فشاند فلکت عقد پرن بازرسان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۰۴ - یوسف گم گشته به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
حافظ

یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

دل آزرده ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان

ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند

[...]

بلند اقبال

یا رب آن عمر ز من رفته به من بازرسان

آن گرانمایه درم را به عدن بازرسان

نه دل اندربر من باشد ونه دلبر من

دلبرم را به بر ودل بر من بازرسان

تا که گل شد زچمن روی چمن گشت چومن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه