گل پژمرده، رنگی غیر حسرت برنمیدارد
دل افسرده، داغی جز خجالت برنمیدارد
شهید جلوه او خاطر آسودهای دارد
که خوابش سر ز بالین تا قیامت برنمیدارد
ندانم چون کریم از خجلت سائل برون آید
دلی تا خون نگردد رنگ منت برنمیدارد
دل دیوانه از قید عالم رستهای دارم
که ناز مهر و تمکین عداوت برنمیدارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان احساسات و دردهای ناشی از فقدان میپردازد. گل پژمرده نشاندهندهی ناامیدی و بیرنگی است، و دل افسرده تنها حس خجالت را به همراه دارد. او از شهیدانی یاد میکند که با خیال راحت و بدون غم در خوابند، در حالی که او خودش در خجلت است. شاعر شکایت میکند که دلی که تا خون نرود، رنگ منت را نمیپذیرد و در نهایت از حالتی دیوانهوار حرف میزند، حالتی که از جهان مادی رسته و دیگر به محبت و نفرت اهمیتی نمیدهد.
هوش مصنوعی: گل خشکیده به هیچوجه نمیتواند حسی جز غم و اندوه را به دل پریشان منتقل کند و هیچ احساسی به جز شرمساری برای دل غمگین باقی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: شهید در زیباییاش آرامش خاصی دارد که تا پایان دنیا، خواب از سرش نمیرود.
هوش مصنوعی: نمیدانم چگونه است که فرد بخشنده از خجالت نمیتواند به پناهخواهی پاسخ دهد، زیرا دلی که زخم خورده باشد، هرگز رنگ و بوی منت را نخواهد پذیرفت.
هوش مصنوعی: دل دیوانهام دیگر به دنیای مادی وابسته نیست و از محبت و زیبایی خسته و بینصیب ماندهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عرق رخسار آن خورشید طلعت برنمیدارد
که چشم از پشت پا نرگس ز خجلت برنمیدارد
نگردد چون سر انگشت اشارت رزق دندانها؟
ولیکن منت دست حمایت برنمیدارد
مگر دیده است چشم خوش نگاه آن سمنبر را؟
[...]
ضعیفیها بیان عجز طاقت برنمیدارد
سجود مشت خاک اظهار طاعت برنمیدارد
طرف عشق است غیر از ترک هستی نیست تدبیری
که شمشیر از حریف خود سلامت برنمیدارد
به ذوق گفتگو بر هم مزن هنگامهٔ تمکین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.