گنجور

 
اسیر شهرستانی

گر صدق کلامت ندهد بال یقین را

پرواز تجرد که دهد روح امین را

از شرع تو هرکیش گدازد زخجالت

چون موم که بر شعله زند نقش نگین را

غیر ازدل پاک تو کسی دور نریزد

چون درد ته شیشه آلوده زمین را

شوق مه عید شب معراج برآورد

بر بام فلک عیسی خورشید قرین را

احرام ره خلق تو بستیم و بریدیم

درگام نخستین سر قربانی کین را

در دیدن آیینه که صلوات فرستد

از خاک درت گر ندهد زیب جبین را

از بردن نام تو رسد گر به لبم جان

بخشد دم عیسی نفس بازپسین را

بی عطرگلت چون چمن از غنچه خندان

صحرا نکند غالیه دان نافه چین را

خورشید غبار ره آن شرع مبین است

بستند چو آیین هنرخانه دین را

در معرکه دود از صف بدخواه برآید

هر چند گشایند کمان را و کمین را

تا فاش نماید به نظر حال بد و نیک

آیینه ما ساخته ای شرع مبین را

از پرتو لطف تو اسیر آینه سازد

در کعبه آن طوف دل گوشه نشین را

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیر معزی

تا رای بود نصرت دین ناصر دین را

در نصرت او رای بود روح امین را

تا پادشه روی زمین باشد سنجر

بر هفت فلک فخر بود روی زمین را

شاهی که به ماهی به سپاهی بگشاید

[...]

بابافغانی

مستانه برون تاخته‌ای توسن کین را

بتخانهٔ چین ساخته‌ای خانهٔ زین را

گر صیدکنان ناوک مژگان بگشایی

چشم تو گرفتار کند آهوی چین را

روزی که نهم رخ بنشان کف پایت

[...]

نظیری نیشابوری

جز نام صنم نقش مکن لوح جبین را

تا چپ نکنی راست نخوانند نگین را

از شوق شهیدان حریم سر کویش

چون دانه در آغوش نگنجند زمین را

پیداست رهایی من از ضعف وجودم

[...]

صائب تبریزی

نه کفر شناسد دل حیران و نه دین را

از نقش چپ و راست خبر نیست نگین را

هر چند حجاب تو زبان بند هوسهاست

زنهار ز سر باز مکن چین جبین را

چشم تو به دل فرصت نظاره نبخشد

[...]

حزین لاهیجی

آتش زده آن لعل قبا، خانه زین را

بر خرمن ما برق گشاده ست کمین را

همچون کف خاکی که برد سبزه ز جایش

کردند به ما، سبز خطان تنگ زمین را

چون مهره بازیچه، دهد طرح به طفلان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه