کرده خونم را صف مژگان چراغان زیر پوست
موج نشتر می زند نبض شهیدان زیر پوست
بیش از این با حسرت سرشار بازی چون کنم
بند بندم تا به کی رقصد چو طفلان زیر پوست
می توان از پوست پوشی ملک دارایی گرفت
داد شهرت می زند طبل سلیمان زیر پوست
رشک گو خونم بریز و شوق گو نامم مبر
عضو عضوم می تپد از دل چه پنهان زیر پوست
پیچ و تابم بیش از این شبهای بیتابی مپرس
گشته مغز استخوانم سنبلستان زیر پوست
وصف رویت می کنم چون غنچه رسوا زیر لب
بوی زلفت می کنم چون نافه پنهان زیر پوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عواطف و احساسات عمیق خود پرداخته و به زیباییهای عاشقانه و دردهای درونی اشاره میکند. او با استفاده از تصاویری مانند مژگان، نبض و سنبل، به رابطه عمیق و پیچیدهاش با معشوق میپردازد و نشان میدهد که این احساسات به گونهای در وجودش ریشه دوانده که نمیتواند آنها را پنهان کند. او از حسرت و اندوه ناشی از جدایی صحبت میکند و میگوید که عشقش نه تنها بر روی او تأثیر گذاشته، بلکه در عمق وجودش نیز نشسته است. این شعر به وضوح نشان میدهد که عشق و زیبایی معشوق چه تأثیر عمیقی بر زندگی و احساسات شاعر دارد.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای او مانند چراغی در شب، خونِ من را به صف کردهاند و در زیر پوست، ضربان قلب شهیدان را حس میکنم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم با این حسرت زیاد ادامه دهم؟ مدام در حال تماشای بند بند وجودم هستم تا چه زمانی همچون کودکان زیر پوست، رقص کنم.
هوش مصنوعی: میتوان با ظاهری ساده و بیریا به بهشت و ثروت رسید. در درون افراد بزرگ و معروف، نشانههای قدرت و ثروت نهفته است.
هوش مصنوعی: حسادت کن و خونم را بریز، اما نامم را نمیگوید. بخشی از وجودم از عشق میتپد و این احساس پنهان زیر پوست من نهان است.
هوش مصنوعی: بیشتر از آنچه در این شبهای بیخوابی در من میگذرد، نپرس. وجودم پر شده از چیزی گرانبها و زیبا، مانند سنبل، که در عمق وجودم قرار دارد.
هوش مصنوعی: صورت زیبایت را توصیف میکنم مانند غنچهای که شرمنده است. زیر لب بوی موی تو را میبویم، مانند نافهای که به طور پنهانی زیر پوست پنهان شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شود فربه، نماند روح پنهان زیر پوست
می درد، چون مغز کامل شد، گریبان زیر پوست
غیرتی کن از لباس چرخ مینایی برآی
تا به کی چون غنچه بتوان بود پنهان زیر پوست؟
زنگ غفلت از دلش نتوان به صیقل ها زدود
[...]
بسکه دارم غنچهٔ شوق توپنهان زیرپوست
رنگ خونم نیست بیچاکگریبان زیرپوست
در جگر هر قطرهٔ خونم شرار دیگر است
کردهام از شعلهٔ شوقت چراغان زیر پوست
میروم چون آبله مژگان خاری ترکنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.