حبیبی سیدی یا ذالمعالی
سوالله عند شمسی کالظلالی
خیالی نقش بسته عالمش نام
نمودی در خیالی آن جمالی
و عینی ناظر من کل وجه
و قلبی حاضر فی کل حالی
می صاف است و خوش جامی مصفی
فخذ منی القدح و اشرب زلالی
رایت الله فی مرآت کونی
بعین الله هذا من کمالی
و شمس الروح نور من ظهوری
و بدر الکون عندی کالهلالی
سوی الله چیست ای صوفی صافی
خیالٌ فی خیالٌ فی خیالی
وجودی جز وجود حق مطلق
ظلالٌ فی ظلالٌ فی ظلالی
غلام و بندگی سید ما
کمالٌ فی کمالٌ فی کمالی
چو سید نعمت الله رند و مستی
محالٌ فی محالٌ فی محالی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی عرفانی و درک الهی میپردازد. شاعر از مشاهدات و تجربیات خود در مسیر روحانی سخن میگوید و به ارتباط عمیق خود با خداوند اشاره میکند. او چهرههای معنوی را به صورت خیالی توصیف میکند و به این نکته میپردازد که همه چیز در نهایت به وجود مطلق خداوند ختم میشود. در این شعر، عشق و بندگی به خداوند و مقام سید (نبی یا ولی) به زیبایی بیان شده است. شاعر به طریق صوفیانه و جستجوی حقیقت و کمال در سایه وجود الهی اشاره میکند و در واقع، توصیف یک سفر روحانی با محتوای عشق و راز و نیاز است.
هوش مصنوعی: عزیزی که برتر از همه است، ای کسی که نزد خداوند مقام والایی داری، حضور من در کنار تو مانند سایهای در کنار خورشید است.
هوش مصنوعی: در ذهن تو تصویری از جهان شکل گرفته و تو آن را نامگذاری کردهای. در همان خیال، زیباییی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمم به همه چیز توجه دارد و دلم در هر حالتی حاضر و آماده است.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شراب زلال و خوشمزهای میپردازد که در ظرفی زیبا قرار دارد. شاعر از شما میخواهد که از این شراب بنوشید و لذت ببرید.
هوش مصنوعی: در آینه کائنات، نشانههای خداوند را میبینم که با دیدگاه او میتوان به کمال رسید.
هوش مصنوعی: نور روح من از وجود من میتابد و روشنایی جهان در نزد من به مانند نوری کوچک و نجیب است.
هوش مصنوعی: ای صوفی، هدف تو به سوی خدا چیست؟ ای در خیال، در خیال، در خیال.
هوش مصنوعی: هیچ وجودی جز وجود مطلق الهی وجود ندارد و دیگر وجودها تنها سایههایی از آن وجود هستند.
هوش مصنوعی: ما در خدمت و بندگی آقا و سرورمان به کمال و تمامیت رسیدهایم.
هوش مصنوعی: سید نعمت الله، در حالی که مست و سرخوش است، به نوعی در واقعیتی غیرممکن و در دنیایی از تناقضات قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چنین زرد و نوان مانند نالی
نکردهستم غم دلبر غزالی
نه آنم من که خنبانید یارد
مرا هجران بدری چون هلالی
نه مالیده است زیر پا چو خوسته
[...]
نگر تا از بلای او ننالی
که گر نالی ز ناله بر محالی
الا تا بر زمین و بر حوالی
ز دیبا گسترد نیسان نهالی
مبادا گیتی از دو شاه خالی
ز شه بونصر و خسرو بوالمعالی
ز هر دو خصم پست و دوست عالی
[...]
مرا وقتی خوشست امروز و حالی
قدحها پر کنید و حجره خالی
که داند تا چه خواهد بود فردا
بزن رود و بیاور باده حالی
رهی دلسوزتر از روز هجران
[...]
بنانک مستعد بالنوال
و شأنک غالب فی کل حال
تو آن شاهی که اقلیم خرد را
خجسته طالع و فرخنده فالی
و امرک لو خصصت به الثریا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.