سزد که صبر کنم بر فراق دلبر خویش
ازآنکه وصلش ما را ندید در خور خویش
بلطف خواندن از خدمتش ندارم چشم
چو راضیم که نراند بعنفم از بر خویش
بود بآب دهانش نیاز و خاک درش
مرا برای لب خشک و دیده تر خویش
مرا قلاده امید کرد در گردن
زبس که همچو سگانم بداشت بر در خویش
ز بهر بوسه پایش که دست می ندهد
مرا بسی بسخن دفع کرد از سر خویش
دهانم ار بلب او رسد چه غم باشد
ازآنکه طوطی خود پرورد بشکر خویش
دهد بنرخ سفال شکسته سیم درست
کسی که سکه مهرش نگاشت بر زر خویش
خبر نداشت ز خوبی خویش تا اکنون
که شد بمیل من آگه ز حسن منظر خویش
ببوستان شد و لایق ندید ریحان را
بخادمی خط و زلف همچو عنبر خویش
اگر فدای تو کردند هرکسی مالی
بزر و سیم نمودند جمله جوهر خویش
چو مال نیست مرا جان همی دهم بپذیر
که شرمسارم ازین تحفه محقر خویش
بسان سعدی راضی است سیف فرغانی
گرش قبول کنی ور برانی از بر خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و فراق است. شاعر از صبر خود در برابر دوری محبوب صحبت میکند و بیان میکند که به خاطر عشقش، تحمل این فاصله را دارد. او به ویژگیهای محبوب و محبتش اشاره میکند و از نیازمندیش به او میگوید. شاعر در عین حال، عرفانی از عشق را نیز منتقل میکند و به قدرت و زیبایی محبوبش اشاره میکند که تمامی ثروتها و داراییها برایش بیارزش است. در پایان، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی اگر هیچ چیزی نداشته باشد، حاضر است جان خود را برای محبوبش بدهد و نسبت به فداکاریاش احساس شرم میکند.
هوش مصنوعی: باید صبر کنم بر دوری معشوقم، زیرا دیدار او برای من قابل دسترس نیست.
هوش مصنوعی: من از او خواهش نمیکنم چون با مهربانی خواندن را از من دور نمیکند، زیرا خوشحالم که او نیازی به راندهام نیست و خودم را از نزد خود دور نمیکند.
هوش مصنوعی: او به آب دهانش نیاز دارد و خاک در دهانش، من برای لبهای خشک و چشمان آبرومند خودم به این نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: من را با امید به خود بستند و مانند سگی در درگاه خود نگه داشتند.
هوش مصنوعی: به خاطر بوسهای که بر پای او میزنم، نمیتوانم به او دست دهم و همین موضوع باعث شده که صحبتهای زیادی از سر خود دور کنم.
هوش مصنوعی: اگر لب بلبلی به من برسد، چه غمی دارد وقتی که من خود طوطی را با محبت بزرگ کردهام.
هوش مصنوعی: کسی که در کارش بیدقتی دارد و میتواند چیزهای ناچیز و بیارزش را با قیمتی گران به فروش برساند، در واقع کسی است که بر روی خود و اعتبارش علامت خوبی ندارد و نمیتواند به ارزش واقعی خود دست یابد.
هوش مصنوعی: تا به حال از زیباییهای خود خبر نداشت، اما حالا که به میل من آمده، از خوشچهرگیاش آگاه شده است.
هوش مصنوعی: در باغی زیبا و پرگل، کسی که شایسته باشد، نمیتواند به گلهای خوشبو و معطر مانند ریحان دست پیدا کند، همانطور که در خدمت زیبایی و جذابیت مو و خط خود به مانند عنبر قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگر هر کسی به خاطر تو اموال زیادی را فدای تو کرد و ثروت خود را خرج کرد، همه آنها نشاندهنده ارزش واقعی خودشان است.
هوش مصنوعی: وقتی که مال و دارایی ندارم، جانم را فدای تو میکنم. اما بپذیر که شرمندهام از اینکه چنین هدیه کوچکی دارم.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی مانند سعدی است و او راضی است، اگر او را بپذیری و اگر او را طرد کنی، مشکلی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
همین شعر » بیت ۱۲
بسان سعدی راضی است سیف فرغانی
گرش قبول کنی ور برانی از بر خویش
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی
چنان که در دلت آید به رای انور خویش
نظر به جانب ما گرچه منت است و ثواب
[...]
کریم دولت و دین سرور زمان و زمین
توئی که مثل تو گیتی ندید داور خویش
سزد که خسرو سیارگان ز بهر شرف
ز خاکپای شریف تو سازد افسر خویش
عروس مملکت اندر زمان جلوه گری
[...]
بجز صبا ز که جویم نشان دلبر خویش
من شکسته چو محرومم از صنوبر خویش
نشانده ام به لب جویبار دیده کنون
خیال قامت شمشاد سایه پرور خویش
به غیر کوی تو دیگر کجا برم ای دوست
[...]
مدار آینه را در صفا برابر خویش
به دست شانه مده طره معنبر خویش
نبرده ام به می لعل دست بی لب تو
که پر نکرده ام از خون دیده ساغر خویش
رقیب گفت تو را بدگهر شناخته ام
[...]
به مسجدی که روم در فراق دلبر خویش
بهانه سجده کنم بر زمین نهم سر خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.