چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش
ماه رقاصی کند چون ذره در پیرامنش
از لباس بخت عریانم و گرنه کردمی
دست در آغوش او بی زحمت پیراهنش
دست بختم برفشاند آستین تا ساق عرش
گر بگیرد پای او گردم بسر چون دامنش
نرگس اندر بوستان رخساره او دید و گفت
حال بلبل بین و با گل عمر ضایع کردنش
راستی جز شربت وصلش مرا دارد زیان
گر طبیبم احتما فرماید از غم خوردنش
زآرزوی او همی خواهد که همچون ماهتاب
افتد از بام فلک خورشید اندر روزنش
وصل و هجر دوست می کوشند هریک تا کنند
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
با قد و بالای آن مه سرو را ای باغبان
یا بجای خویش بنشان یا ز بستان برکنش
دامن دلهای ما پر خار انده کرد باز
آنکه هر ساعت کند پیراهنی پر گل تنش
گر ملامت گر نداند حال شبهای مرا
زآفتاب روی او چون روز گردد روشنش
سیف فرغانی بدو نامه نمی یارد نوشت
ای صبا هر صبحدم می بر سلامی از منش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت محبوبی میپردازد که همچون آفتاب درخشانی بر زندگیاش تاثیر میگذارد. او از عشق و longing خود به محبوب میگوید و احساساتی چون شوق و حسرت را بیان میکند. شاعر بر این باور است که در صورت تجلی و وصال محبوب، میتواند از سختیها و غمهایش رهایی یابد. او همچنین به کنایه به زحمتهایی که برای رسیدن به محبوب به جان میخرد اشاره میکند و از مشکلاتی که در دوری احساس میکند، میگوید. در انتها، شاعر از طبیعت و گلها بهره میبرد تا زیبایی محبوبش را توصیف کند و به باغبانی که یار را در بستان میپروراند، خطاب میکند و خواستار رسیدن به وصال است.
هوش مصنوعی: وقتی که آفتاب از سمت مشرق طلوع میکند، گویی پیراهنش در حال رقصیدن است، به شکلی که مانند ذرات نور در اطرافش میدرخشند.
هوش مصنوعی: من از لباس بخت و سرنوشت بیپوشش هستم و اگر اینطور نبود، به راحتی میتوانستم در آغوش او بروم و پیراهنش را کنار بزنم.
هوش مصنوعی: سرنوشت من به قدری نامساعد است که حتی اگر دست تقدیر برایم کاری کند، من خود را به طور کامل تسلیم آن میکنم؛ حتی اگر به اندازه دامنش باشد، من با تمام وجود به او خدمت میکنم.
هوش مصنوعی: در باغ، نرگس صورتی را دید و گفت: حال بلبل را ببین که چقدر وقتش را بیهوده در کنار گل میگذرانده است.
هوش مصنوعی: به راستی که جز نوشیدن طعم وصال او، برای من هیچ چیز دیگری سودی ندارد. اگر درمانگری هم به من نگاه کند، از دیدن حال و روزم به خاطر غم فراق او، دلش به حال من میسوزد.
هوش مصنوعی: او آرزو دارد که مانند نوری که از ماهتاب میتابد، از آسمان بر زمین بیفتد و خورشید در روز روشناییاش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: دوست در تلاش است تا به هم نزدیک شوند یا جدایی آنها را به بنیان گداز زار کند؛ هر یک سعی میکند که دیگری را در دام عشق یا زخم جدایی گرفتار کند.
هوش مصنوعی: ای باغبان، با قد و قامت آن دختر زیبایی همچون سرو، یا او را جای خود بنشان یا از باغ بیرون کن.
هوش مصنوعی: دلهای ما پر از درد و غم شده است، چون او هر لحظه لباسی پر از زیبایی و گل بر تن میکند.
هوش مصنوعی: اگر دیگران حال و روز شبهایم را نمیدانند و نمیبینند، تنها با تابش چهرهی آفتابی او، همه چیز برایم روشن و واضح میگردد.
هوش مصنوعی: سیف فرغانی به او نامهای نمیفرستد. ای صبح، هر صبح تو سلامی از من برای او ببر.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
همین شعر » بیت ۷
وصل و هجر دوست میکوشند هر یک تا کنند
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
وه که پیدا می کند هر دم ز روی روشنش
فتنه ای در زلف شهر آشوب و چشم پر فنش
چشم او هر ساعت آبستن به روزی روشنست
خط دستورست پنداری شب آبستنش
هر سحر پیراهنی در بر قبا کرد آسمان
[...]
چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش
چشم بد را گفتم الحمدی بدم پیرامنش
تا چه خواهد کرد با من دور گیتی زین دو کار
دست او در گردنم یا خون من در گردنش
هر که معلومش نمیگردد که زاهد را که کشت
[...]
هر که ما را دوست دارد خلق گردد دشمنش
ترک خود باید گرفت آن را که باید با منش
هرکه گامی زد درین ره اختیارش شد ز دست
وآن که سر پیچید ازین در خون خود در گردنش
این قبول از دوست می باید که باشد قصّه چیست
[...]
آیتی از رحمت آمد، گر چه سر تا پا تنش
هم دعایی می دهم از سوز دل پیرامنش
سوخت جان و شعله ای نامد برون در پیش او
زانکه ترسم دل بسوزد ناگه از سوز منش
شمع را سوزد دل پروانه چون روشن نبود
[...]
آن دلارامی که آرامی نباشد با منش
کرد شام عاشقان چون صبح روی روشنش
آستین از رو چو برگیرد ترا روشن شود
کآفتاب حسن دارد مطلع از پیراهنش
زآن بحبل شعله خود همچو دلو از چاه آب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.