گنجور

 
۳۸۱

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۹ - در ثنای امام به حق ناطق امام جعفر صادق علیه السلام

 

... به رهگذار طلب هر که پا ز سر نشناخت

قدم زدن به طریق قلندری داند

بلند مرتبه ی فقر در خرد آن است ...

محیط قمی
 
۳۸۲

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

... گدای کوی خرابات باش و سلطان باش

دو گام باشد اگر ره قلندرانه روی

باین دو گام برون از وجوب و امکان باش ...

صفی علیشاه
 
۳۸۳

صفی علیشاه » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰

 

... کز شراری مغز عرفانم پر از سوداستی

بشنو اسرار قلندر را مقام دیگر است

دان فنا بعد از بقا در اصطلاح ماستی ...

... شرح سازم گرچه شرح آن نه حد ماستی

شد قلندر صاحب آن رتبه عالی بنام

قوم را در این بیان اجماع و هم فتواستی

ما سوی اندر قلندر غرق و او سرکش زکون

جمله از وی هست و او از جمله مستثناستی ...

صفی علیشاه
 
۳۸۴

صفی علیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳

 

... شیخ و حکیم صحبت صحبت معقول می کنند

باید شنید نکته عشق از قلندری

دلدل پیی که برق بگردش نمی رسد ...

صفی علیشاه
 
۳۸۵

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳

 

... تا دل شود ز صیقل رشحات او منیر

بر خیز تا کیشم بر سم قلندری

جام قلندرانه ز صهبای حیدری

برتر زنیم خیمه ازین چرخ چنبری ...

صفی علیشاه
 
۳۸۶

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶

 

... هر مشگلی آسان شود از عونش یکسر

دارند بر این تجربه زندان قلندر

نکنند بکاری بجز از نام وی آهنگ ...

صفی علیشاه
 
۳۸۷

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

... صوفی که دمی بحالت خویش نبود

افسوس که مردان قلندر رفتند

گشتیم بسی اثر ز درویش نبود

صفی علیشاه
 
۳۸۸

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

... کی گام پی صفیعلی شاه نهد

تا مرد مجرد و قلندر نشود

صفی علیشاه
 
۳۸۹

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

ماییم قلندران وارسته ز خویش

بیگانه ز خلق و بی نیاز از کم و بیش ...

صفی علیشاه
 
۳۹۰

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸۵ - التفریق بین الکامل و الغافل

 

... گذشته از بهشت و حوض کوثر

ولی نگذشته از دانگی قلندر

تو را گوید جهانرا اهل که برده است ...

صفی علیشاه
 
۳۹۱

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۹۰ - عبدمالک الملک

 

... دهد بر هر که خواهد پادشاهی

ورا خوانند درویشان قلندر

که از هر اسم و رسمی اوست برتر

قلندر نیست در حدی مقامش

بریزد هر چه شد لبریز جامش ...

... شد اندر کنج نادانی و لب دوخت

مپرس از من قلندر را که آن کیست

خدا داند پس از هستی شد او نیست ...

صفی علیشاه
 
۳۹۲

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳۸ - الموت

 

... بقاها کایدت بعد از فناها

قلندر شو بمیر از آن بقاها

مراتب راز عشقش زیر پی کن ...

صفی علیشاه
 
۳۹۳

عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در منقبت محبوب کل و هادی سبل حضرت علی(ع)

 

... سر گر نهد به خشت ز روی بلاکشی

تن گر دهد به خاک ز راه قلندری

بهتر ز قاقمش کند آن خشت بالشی ...

عمان سامانی
 
۳۹۴

عمان سامانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴: برون نمی کنم از سر هوای صحبت دوست

 

... مبال این همه زاهد به ورد یارب خویش

نظر نمای که ذکر قلندران یاهوست

به تیغ ناز کشد کاش یار عمان را ...

عمان سامانی
 
۳۹۵

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - تارک الصلاه مباش

 

... تو این نصیحت و چون گوهرش محافظ باش

مجالست منما با قلندر و درویش

مصاحبت منما با ارازل و اوباش ...

ترکی شیرازی
 
۳۹۶

صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۲ - حمایت در فریب دنیا

 

... به گرد ما در این آباد کشور

بسی هستند رندان قلندر

که چون بر سر به رندی تاج گیرند ...

صامت بروجردی
 
۳۹۷

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

... کز هر طرفش هزار دل سوزه بود

در مذهب خود قلندران می گویند

صد پای بس است اگر یک موزه بود

وفایی مهابادی
 
۳۹۸

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

برآن سرم که چو گل برکشد زچهره نقاب

قلندرانه کنم خرقه رهن بادۀ ناب

بیار کشتی می ساقیا که در یم عشق ...

غبار همدانی
 
۳۹۹

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴

 

ما بیخودان مست که رند و قلندریم

در آب ماهییم و در آتش سمندریم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۴۰۰

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

... هر چه دارم بیمن همت پیر

از مقام قلندری دارم

تا رخ تو است شمع محفل من ...

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
sunny dark_mode