سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵ - سخن گفتن فرامرز با پیران برای مهمانداری و قبول کردن پیران و تورانیان و مهمانی کردن فرامرز، ایشان را
... ز می روی ساقی شده لاله رنگ
نی اندر فغان بود و در ناله چنگ
گرفته در و بام دود کباب ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۱ - کشتن فرامرز،دیو سیاه
... برآن دیو دد تیرباران گرفت
فغانی ز دیو و خروشی ز شیر
شده شیردل بر سیه دیو چیر ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۹ - پاسخ فرامرز با ایرانیان
... همه دست بر آسمان داشتند
فغان از بر چرخ بگذاشتند
سپهبد سپه را چو بدرود کرد ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را
... ز ناگه برآورده باشد دمار
فغان بزرگان چو پیوسته شد
ز دردش دل هرکسی خسته شد ...
... خروشی به ایران سپه برکشید
فغان کرد کای پر هنر بخردان
سواران گردنکش و موبدان ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۱ - رزم فرامرز با شیران و کشته شدن شیران به دست فرامرز
... چو دیدندش از دور کامد دمان
به شادی برآمد ز گردان فغان
ستایش کنانش برفتند پیش ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۹ - رسیدن فرامرز به ملک باختر
... ز آواز اسبان و بانگ یلان
فلک پرخروش و زمین پر فغان
سه فرسنگ از این گونه لشکر براند ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان
... کجا روز جنگ آوران گشته شد
فغانی برآمد ز ایران سپاه
بر ایرانیان گشت گیتی تباه ...
![سرایندهٔ فرامرزنامه](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nashenas.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در ثنای سلطان مسعود
... دهر ز عدل تو با نشاط و سرورست
مال ز جود تو با نفیر و فغانست
عمری کان بی رضای توست هلاک است ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح ثقة الملک طاهربن علی
... سرفرازا فلکم زیر قضا زخم گرفت
همه فریاد و فغان من ازین زخم قضاست
از زمین برترم و نیست هوا سمج مرا ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در شکایت از تیره روزی خویش گوید
... حجاب دور کند فتنه ای پدید آید
فغان کنم من ازین همتی که هر ساعت
ز قدر و رتبت سر بر ستارگان ساید ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - جواب قصیده محمد خطیبی و انکار بر آثار کواکب و شکایت از حبس خود و مدح ثقة الملک طاهر و سلطان مسعود
... ازین دوازده برج نگون و هفت اختر
چرا تو از بره و گاو در فغان باشی
که بی سروست یکی زین و بی لگد دیگر ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - مرثیه عمادالدوله ابوالقاسم و گریز به ستایش سلطان ابراهیم
... نه باک دارد از اکلیل بر نهاده به سر
فغان ز آفت آن روشنان تاری فعل
همه مخالف یکدیگر از مزاج و صور ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در صفت پیلان و مدح آن سلطان
... ملک را بسته عدل او زیور
به فغان آمده ز تیغش کفر
به خروش آمده ز دستش زر ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - ستایش سلطان ابراهیم
... چو رأیت ملک آن جایگاه سایه فکند
زنای موکب عالی بخاست بانگ و فغان
سری نبود که آنرا نبود هوش وخرد ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۵ - مدیح محمد بهروز
... بلا فراوان راندم نگشت باز بلا
فغان فراوان کردم نکرد سود فغان
ز بس که دیده من روی من بشست به آب ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۷ - مدح محمد وزیر و شرح گرفتاری خویش
... چو کورست گردون چه خیر از هنر
چو کرست گردون چه سود از فغان
نه روز و شب این روزگار ابلقست ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - مدیح ابونصر منصور
... کرده ز یکپاره چوب ناخن از شکل و رنگ
که در نوازش ازو همی برآرد فغان
بتی است کز بهر او گر شودی ممکنم ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۰ - مدح ثقة الملک طاهربن علی
... ندهندم همی دوات و قلم
نشنوندم همی نفیر و فغان
من به آواز چون همی خوانم ...
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۶۹ - صفت دلبر چنگی گوید
... در غم هجران تو خاموش بود
از طرب وصل تو دارد فغان
روی تو گل چنگ تو بلبل ولی
بلبل بر گل شود افغان کنان
![مسعود سعد سلمان](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/masood.gif)
عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در نکوهش اغل نام
... بنوک سبلت چو خار چفته بر سر تل
فغان از آن لب و دندان که گفته ای بقیاس
سفالهای شکسته است در یکی مزبل ...
![عمعق بخاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/amagh.gif)