صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۷۴
... سروها از انفعال قامت رعنای تو
پرده های دیده اش پیراهن یوسف شود
هر که یک شب را به روز آورد در سودای تو ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲۰
... می برد باد صبا شب همه شب شهر به شهر
بوی پیراهن یوسف ز گریبان کسی
شور از کشور دلهای پریشان برخاست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۲۸
... همت ما نکشد منت یاری ز کسی
بوی پیراهن یوسف به صبا ارزانی
گر نمی شد ادبم بند زبان می گفتم ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸۳۲
... می به دست آر که خون در جگر خاک کنی
گله خار ز پیراهن یوسف بیجاست
تا به کی شکوه ز ناسازی افلاک کنی ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح شاه عباس دوم
... می شود جای عرق خون از مساماتش روان
جلوه در پیراهن یوسف کند تقصیر ما
عفو او آنجا که گردد پرده دار مجرمان ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰۰
... هر کجا حرفی ازان چاک گریبان بگذرد
قصه پیراهن یوسف به کوتاهی کشد
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶
... رحمتی کو که رگ ابر بلا بگشاید
بوی پیراهن یوسف به صبا باز دهند
هر کجا یوسف من بند قبا بگشاید ...
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸
... گرچه چون باد صبا جانب بستان رفتم
بوی پیراهن یوسف شدم و بی اثرم
هرزه بود این که من از مصر به کنعان رفتم ...
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴
... نامه ام عمریست بر بال هما پیچیده است
نکهت پیراهن یوسف ز رشک زلف او
خویش را در پرده شرم و حیا پیچیده است ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴
... به کنعان چشم پاکی در سراغ خویشتن دارد
نمی ماند به کف پیراهن یوسف زلیخا را
دلم را بی قراری در بغل آرام می گردد ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
... این باده که بی رنج خمار است ببینید
شد چشم مرا نکهت پیراهن یوسف
گردی که از آن راهگذار است ببینید ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸
... تکیه گاه خویش کردم طاق ابروی تو را
گر به صد پیراهن یوسف بپیچی باز هم
با دماغ آشفتگی ها می برم بوی تو را ...
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده در تعریف میرزا نصیر طبیب اصفهانی
... جبرییل از آسمان آید همی
نکهت پیراهن یوسف به مصر
سوی کنعان رایگان آید همی ...
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
... این قبا دوخته خیاط ازل بر تن تو
بوی پیراهن یوسف شنود بار دگر
گر به یعقوب رسد نکهت پیراهن تو ...
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
... مرا سینه هدف گردیده تیر امتحانش را
بود در کاروان مصر گر پیراهن یوسف
سزد جا دیده یعقوب گرد کاروانش را ...
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶
... آه از آن عمر درازم که چه کوتاه گذشت
بوی پیراهن یوسف نشنیدم و دریغ
همه عمرم چو گدایان بسر راه گذشت ...
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲
... ستاده جان بکف یعقوب با شوق و شعف در ره
مگر پیراهن یوسف میان کاروان باشد
بسوزانند چون شمعم اگر آشفته سر تا پا ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴
... جان شیرین را به شیرین بخش و شیرین کام باش
گر زلیخا نیستی پیراهن یوسف مدر
ور نه در بازارها رسوای خاص و عام باش ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ
... کس نام گشادن نشنیده است چه سود
پیراهن یوسف است یک یک ذرات
یوسف ز میانه ناپدید است چه سود ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶
... جام جم گویی به شادروان شاپور آورد
باد اگر پیراهن یوسف ندارد نکهتش
چشم نرگس را چرا یعقوب سان نور آورد ...