گنجور

 
سلمان ساوجی

ای طوطی جان زین قفس سبز برون پر

آیا تو بر آنی که از این به قفسی نیست

فریاد همی دارم و فریاد رسی نیست

پندار درین گنبد فیروزه کسی نیست

ای باد خبر بر، بر آن یار همی دم

کز بهر خبر جز تو مرا همنفسی نیست

از هستی من جز نفسی باز نمانده‌ست

هر چند که این نیز بر آنم که بسی نیست

ما را هوس آن است که در پای تو میریم

گر بخت کند یاریم این کم هوسی نیست

دارد مگسی در شکرستان تو پرواز

دردا که مرا قوت پر مگسی نیست

خواهیم گذر کردن از این قلزم نیلی

آخر قدم همت ما کم ز خسی نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حکیم نزاری

ای جا که منم تا به خرابات بسی نیست

لیکن چه کنم محرم این راز کسی نیست

بر سر بتوان رفت به منزل گه محبوب

سهل است پیاده بروم گر فَرَسی نیست

پنداشتم اوّل که مرا خاص مرایی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
خواجوی کرمانی

مشنو که مرا با لب لعلت هوسی نیست

کاندر شکرستان شکری بی مگسی نیست

کس نیست که در دل غم عشق تو ندارد

کانرا که غم عشق کسی نیست کسی نیست

باز آی که با هم نفسی خوش بنشینیم

[...]

خیالی بخارایی

افسوس که جز ناله مرا همنفسی نیست

فریاد که خون شد دل و فریادرسی نیست

کس نیست که گوید خبر از منزل مقصود

وز هیچ طرف نیز صدای جرسی نیست

ما را هوس توست برآنیم که در سر

[...]

اهلی شیرازی

دل مرده از آنم که مسیحا نفسی نیست

فریادم از آنست که فریاد رسی نیست

از خانقه ایشیخ در کس نگشایند

معلوم شد امروز که در خانه کسی نیست

ای مرغ گرفتار که دوری ز گلستان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
بیدل دهلوی

فریاد که در عالم تحقیق‌ کسی نیست

یک خانهٔ عنقاست ‌که آنجا مگسی نیست

با عقل چه جوشیم‌که جز وهم ندارد

از عشق چه لافیم که بیش از هوسی نیست

گر دل بتپد غیر نفس‌ کیست رفیقش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه