گنجور

 
سلمان ساوجی

مشک ریزان می‌جهد، باد صبا از کوی دوست

شاخه‌ای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست

دوست می‌دارم نسیم صبح، راکو، در هوا

تا نفس می‌‌آیدش، جان می‌دهد بر بوی دوست

دوست را هر دو جهان، گرچه هوا دارند و من

دوستر می‌دارم، از هر دو جهان یک موی دوست

جان به رشوت می‌دهم، باشد که بگشاید، نقاب

چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست

منصب سکان دولت گوی خوبی می‌زند

آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست

یار، در میدان دولت خانه وصلم، چو نیست

می‌کنم آمد شدی، پیش سگان کوی دوست

دوست دشمن پرور است ای دوستان تدبیر چیست

خوی او این است و من خو کرده‌ام با خوی دوست

ور به زورم می‌کشد یا می‌کشد، او حاکم است

من ندارم، زور دست و پنجه و بازوی دوست

دوستان گویند: سلمان باز کش خود را ازو

می‌کشم خود را و بازم می‌کشد دل سوی اوست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سعدی

با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست

صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست

گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار

یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست

خاک پایش بوسه خواهم داد آبم گو ببر

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
خواجوی کرمانی

من به قول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست

کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست

گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان

حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست

چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب

[...]

کمال خجندی

حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست

گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست

صبحگاهی می گرفتم عقد گیسویش به خواب

زان زمان دست خیالم تا به اکنون مشگ بوست

دل که چون گویست در میدان عشق آشفته حال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
ناصر بخارایی

پیش آن سرو روان آب رخ من آب جوست

آب خورد سرو ما گویی مگر از آب روست

قاصد خونست ما را آنکه می‌گوئیم یار

دشمن جانست ما را آنکه می‌داریم دوست

از ضعیفی تار موئی شد وجودم، این عجب

[...]

نسیمی

الله الله این چه نور است آفتاب روی دوست

این چنین رویی به وجه الله اگر آری نکوست

چشم من جز روی او، روی که آرد در نظر؟

کآنچه می آید به چشمم در حقیقت روی اوست

می دمد بوی خوش باد صبا جان در تنم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از نسیمی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه