مشک ریزان میجهد، باد صبا از کوی دوست
شاخهای گویی ربودست، از خم گیسوی دوست
دوست میدارم نسیم صبح، راکو، در هوا
تا نفس میآیدش، جان میدهد بر بوی دوست
دوست را هر دو جهان، گرچه هوا دارند و من
دوستر میدارم، از هر دو جهان یک موی دوست
جان به رشوت میدهم، باشد که بگشاید، نقاب
چون کنم نتوان به جانی باز کردن روی دوست
منصب سکان دولت گوی خوبی میزند
آن سر صاحب سعادت کوکه گردد کوی دوست
یار، در میدان دولت خانه وصلم، چو نیست
میکنم آمد شدی، پیش سگان کوی دوست
دوست دشمن پرور است ای دوستان تدبیر چیست
خوی او این است و من خو کردهام با خوی دوست
ور به زورم میکشد یا میکشد، او حاکم است
من ندارم، زور دست و پنجه و بازوی دوست
دوستان گویند: سلمان باز کش خود را ازو
میکشم خود را و بازم میکشد دل سوی اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر عشق و وابستگی عمیق خود به دوست را بیان میکند. او به باد صبا و نسیم صبح اشاره میکند که بویی از دوست به همراه دارند و این بوی دلنشین را بیشتر از هر چیزی دوست دارد. هر چند که جهان مادی و دوستی در آن وجود دارد، او بر محبت و زیبایی خود به یک مو از معشوقهاش تأکید میکند. شاعر در تلاش است تا به هر قیمتی به دیدار دوست برسد و از هر چالشی که برای او ایجاد میشود، نمیهراسد. او با بیان اینکه دوست او را میکشد، به دشواریهای عشق و وابستگی نیز اشاره میکند و در نهایت، نشان میدهد که نیروی عشق او را به سمت دوست میکشد و او نمیتواند از آن فرار کند.
هوش مصنوعی: مشک خوشبو در حال ریختن است و بادی ملایم از کوی محبوب میگذرد، گویی شاخهای از گیسوی او را به همراه آورده است.
هوش مصنوعی: من نسیم صبح را دوست دارم، زیرا هنگام وزیدن، بوی دوست را به همراه دارد و باعث زنده شدن روح میشود.
هوش مصنوعی: دوست من، اگرچه تمام جهان و هر چیز در آن، محبت و میل به او دارند، من او را بیشتر از هر دو جهان دوست دارم و حتی از کل جهان، یک تار موی او را ارزشمندتر میدانم.
هوش مصنوعی: من جانم را به قیمت رشوت میدهم تا شاید بتوانم نقاب را بردارم، زیرا باز کردن دل شخصی که دوستش دارم کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: کسی که در مقام رهبری دولت قرار دارد، باید موفق عمل کند و خوشبختی حقیقی در نزدیکی دوست و محبوب قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای یار، وقتی در میدان خوشبختی منزل گاه وصال من نیستی، با وجود این، وقتی به یاد تو میافتم، به حالت افسردگی، به سگان کوی دوست میپیوندم.
هوش مصنوعی: دوست کسی است که میتواند باعث ایجاد مشکلات و دشمنیها شود. بنابراین ای دوستان، برای این مسئله چطور باید فکر کنیم؟ این ویژگی در او وجود دارد و من به این نوع شخصیت عادت کردهام.
هوش مصنوعی: اگر او با زور من را به جایی میبرد، حاکم اوست و من هیچچیز ندارم؛ تنها قدرت من از دوستیام میآید.
هوش مصنوعی: دوستان میگویند: ای سلمان، خودت را از افسردگی و غم رها کن، اما من هر بار که تلاش میکنم خودم را آزاد کنم، دوباره قلبم به سوی او میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خردمندی و خوبی پارسا و نیکخوست
صورتی هرگز ندیدم کاین همه معنی در اوست
گر خیال یاری اندیشند باری چون تو یار
یا هوای دوستی ورزند باری چون تو دوست
خاک پایش بوسه خواهم داد آبم گو ببر
[...]
من به قول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست
کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست
گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان
حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست
چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب
[...]
حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست
گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست
صبحگاهی می گرفتم عقد گیسویش به خواب
زان زمان دست خیالم تا به اکنون مشگ بوست
دل که چون گویست در میدان عشق آشفته حال
[...]
پیش آن سرو روان آب رخ من آب جوست
آب خورد سرو ما گویی مگر از آب روست
قاصد خونست ما را آنکه میگوئیم یار
دشمن جانست ما را آنکه میداریم دوست
از ضعیفی تار موئی شد وجودم، این عجب
[...]
الله الله این چه نور است آفتاب روی دوست
این چنین رویی به وجه الله اگر آری نکوست
چشم من جز روی او، روی که آرد در نظر؟
کآنچه می آید به چشمم در حقیقت روی اوست
می دمد بوی خوش باد صبا جان در تنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.