بر سر کوی یقین، کعبه و بتخانه، یکی است
دام زلف سیه و سبحه صد دانه، یکی است
هر زمان جلوه حسن، ار چه ز رویی دگر است
باش یکدل به همه روی، که جانانه، یکی است
می و پیمانه، همه عکس رخ ساقی، بین
تا بدانی که می و ساقی و پیمانه یکی است
در ره کعبه، خطاب آمدم، از میخانه
که کجا میروی ای خواجه، همه خانه یکی است
رای کج زد، سر زلف تو، به قصد دل من
گرچه با رای دو زلفت، دل دیوانه، یکی است
من دیوانه، نه تنها سر زلفت، دارم
که درین سلسله، دیوانه و فرزانه یکی است
گرچه از سوختگان تو، یکی، سلمان است
لیکن ای شمع، نه آخر همه پروانه یکی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اشتراک و همسانی واقعیات مختلف میپردازد. او میگوید که در نهایت، کعبه و بتخانه، عشق و می، و حتی خوب و بد همه یکی هستند. هرچند که جلوههای متفاوتی از زیبایی وجود دارد، اما باید با یکدل به آن نگاه کرد زیرا همه به یک حقیقت اشاره دارند. شاعر به این نتیجه میرسد که همهچیز در حقیقت به یکدیگر مرتبط و یکسان است و دیوانگی و عقل نیز در مسیر عشق، یکسان میشوند. در نهایت، او به یکپارچگی همه عاشقان و سوزندگان عشق اشاره میکند، حتی اگر نام آنها متفاوت باشد.
هوش مصنوعی: در دنیای حقیقت، تفاوتی میان مقدسات و چیزهای غیرمقدس وجود ندارد. زیبایی و جذابیت ظاهری آنچه که ما میپنداریم خوب یا بد است، در نهایت به یک نقطه میرسد و همه چیز در عمق خود به یک حقیقت واحد نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: هر بار که زیبایی و جذابیت خودش را نشان میدهد، هرچند که از ظاهری متفاوت باشد، باید با تمام وجود به همهی جلوهها و زیباییها عشق بورزید، چون در عمق همهی این زیباییها، یک حقیقت واحد نهفته است.
هوش مصنوعی: شراب و جام، همگی نمادی از زیبایی و جذبهی ساقی هستند. نگاهی به این تجربیات بینداز تا بفهمی که شراب، ساقی و جام در واقع یک چیز هستند.
هوش مصنوعی: در مسیر کعبه، صدایی به من رسید که از میخانه پرسید: ای آقا، به کجا میروی؟ در واقع همه خانهها یکی هستند.
هوش مصنوعی: کسی به طور نادرست تصمیم گرفت که با زلفهای تو بازی کند و دل من را هدف قرار دهد. با این حال، هر دو زلف تو و دل دیوانهام، در واقع یک هدف مشترک دارند.
هوش مصنوعی: من دیوانهام و تنها به زیبایی موی تو مربوط نمیشود. در این دنیا، دیوانهها و خردمندان در حقیقت یکسانند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه یکی از عاشقان و سوختگان تو، سلمان است، اما ای شمع، نباید فکر کنی که تمام پروانهها فقط اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مسجد و میکده و کعبه و بتخانه یکی است
ای غلط کرده ره کوچه ما! خانه یکی است
هرکس از جام ازل گرچه به نوعی مستند
چشم مست تو گواه است که پیمانه یکی است
صورت آدم و حوا به حقیقت دام است
[...]
کرم عام تو با محرم و بیگانه یکی است
همچو خورشید که در کعبه و بتخانه یکی است
رنجش عاشق و معشوق به هم ساختگی است
در حقیقت سخن شمع به پروانه یکی است
باده طفلی است که با پیر و جوان می بازد
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.