همرنگ رویش در چمن، گل یاسمن گردیدمی
دایم به بویش چون صبا، گرد چمن گردیدمی
این گل به دامن چیدنم، باشد ز شوق عارضت
کو خاری از باغ تو تا دامن ز گل در چیدمی
در حلقه سودای او، مردی به گردی میرود
من نیز سودا میکنم، باری بدان ار رندمی
هر کس شناعت میکند، بر من که نشنیدی سخن
گر من سخن بشنیدمی، چندین سخن نشنیدمی
چون او نمیآید شبی، بر سر به پرسیدن مرا
ای کاشکی خواب آمدی، تا من به خوابش دیدمی
لب بر لب من مینهد، چون نی دم من میدهد
گر دم ندادی هر دمم، چندین چرا نالیدمی
بوسیدن جام لبش، گر نیست روزی کاشکی
چون جرعه افتادی که من خاک درش بوسیدمی
سودای پنهانم قلم، کرد آشکارات چون کنم؟
ای کاش مقدورم شدی، کاتش به نی پوشیدمی
سلمان خیال روی او چون نامهای دان در درون
گر نیستی در خویشتن چندین چرا پیچیدمی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به زیبایی و عطر گل یاسمن اشاره میکند و از شوق و اشتیاق خود به معشوق میگوید. او به زیباییهای طبیعی و بوسه زدن به گل یاسمن اشاره میکند و از حسرتهای خود در انتظار معشوق سخن میگوید. شاعر همچنین به تنهایی و درد ناشی از دوری معشوق اشاره دارد و آرزو میکند که حتی در خواب هم معشوق را ببیند. در نهایت، او به احوال درونی خود پرداخته و میگوید که چگونه عشق او را به تنگنا میاندازد.
هوش مصنوعی: من به رنگ روی او در میان چمن گل یاسمنی میشدم و همیشه به خاطر عطر او همچون نسیمی به دور چمن میچرخیدم.
هوش مصنوعی: این گل که به دامنم چیدم، نشانهای از شوق و محبت تو است. اکنون از بین آن خاری که در باغ توست، دامنم را با گل پر میکنم.
هوش مصنوعی: مردی به دور اندیشه عشق او در حال گردش است و من هم در این فکر و خیال فرو رفتهام. اگر هم رندی در کار باشد، به آن توجه میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به من بدگویی میکند، بر من است که به او گوش ندهم. اگر من به سخنان مردم توجه میکردم، تعداد زیادی از این صحبتها را نمیشنیدم.
هوش مصنوعی: وقتی او شبها نمیآید تا حال مرا بپرسد، ای کاش خواب هم میآمد تا من در خواب او را میدیدم.
هوش مصنوعی: او لبش را بر لب من میگذارد و مانند نی، نفس مرا تامین میکند. اگر او در هر لحظه به من نفسی ندهد، پس چرا هر لحظه ناله میزنم؟
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای بوسیدن لبان او نباشد، ای کاش مانند جرعهای از نوشیدنی بر زمین میافتادم و خاک پای او را میبوسیدم.
هوش مصنوعی: من خیال و احساسات پنهانی دارم که به روشنی آشکار شدهاند. چطور میتوانم این وضعیت را مدیریت کنم؟ ای کاش میتوانستم آن را در دل خود مخفی نگه دارم و هرگز دربارهاش صحبت نکنم.
هوش مصنوعی: سلمان، مانند نامهای که در درونش فکر و خیال درباره چهره محبوبش را پنهان کرده، در درون خود مشغول است. اگر وجود واقعی نداری، پس چرا اینقدر در خودت به دنبال پیچیدگی و زیر و زبر هستی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.