بیخ عشق تو نشاندند بتا! در دل من
غم مهر تو فشاندند، در آب و گل من
تیر مژگان تو از جوشن جان میگذرد
بر دل من مزن ای جان که تویی در دل من
روز دیوان قیامت که منازل بخشند
عرصات سر کوی تو بود منزل من
هر کسی میکند از یار مرادی حاصل
حاصل من غم یارست و خوشا حاصل من!
نه رفیقی است که باری ز دلم برگیرد
نه شفیقی است که آسان کند این مشکل من
دوش در بحر غمت غوطه زنان میگفتم:
چیست تدبیر من و واقعه هایل من؟
میشنیدم ز لب بحر که سلمان مطلب
راه بیرون شد ازین ورطه بیساحل من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر深 عشق و غم شاعر نسبت به معشوقش است. او میگوید که عشق معشوقش در وجودش نشسته و غم او در جانش ریشه دوانده است. تیر نگاه معشوقش به دلش نفوذ میکند و او نمیتواند تحمل درد عشق را داشته باشد. در روز قیامت، او تنها منزلش را نزد معشوق میبیند. شاعر احساس تنهایی و بیکسی میکند و هیچ رفیقی برای облегч کردن بار غمش ندارد. در نهایت، او در آرزوی پیدا کردن راهی برای رهایی از غم و درد خود است. در دل دریا غم عشق غوطهور است و او از لب دریا به دنبال نجات میگردد.
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر عشق تو غم و اندوهی را کاشتند، در حالی که دلدار تو را به ریشهام پیوند زدند.
هوش مصنوعی: مژگان زیبا و جذاب تو به قدری تاثیرگذار و نافذ است که توانایی عبور از سپر جان من را دارد. پس به دل من آسیب نزن، زیرا تو خود در درون من جای داری.
هوش مصنوعی: در روز قیامت که مردم به بخشش و منزلت خود خواهند رسید، من در عرصه و میدان سر کوی تو زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: هر کسی به دنبال خواستههای خود از محبوبش میگردد، اما من تنها غم و اندوه یار را به دست آوردهام و در واقع، همین غم برای من خوشایند است.
هوش مصنوعی: نه دوستی هست که بار سنگین دلم را بردارد و نه کسی هست که این مشکل مرا راحت کند.
هوش مصنوعی: دیروز در دل غمهای تو غرق شده بودم و میگفتم: چه چارهای دارم برای این مشکل بزرگ و سخت؟
هوش مصنوعی: من از زبان دریا میشنیدم که سلمان (یک شخصیت معروف) میگوید، که من از این بیکرانگی و عمق بیپایان رنجها به راهی خارج شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس ندارد خبر از واقعهٔ مشکل من
حاصلی نیست ز اندیشهٔ بیحاصل من
دشمنی نیست مرا از دل دیوانه بتر
هر زمان واقعه ای با سرم آرد دل من
می کشد یارم و خشنودم ازیرا که مرا
[...]
ای به هر موی شده بسته زلف دل من
وی به هر کوی شده در طلبت منزل من
این چنین در هم و پیچان ز چه گشته ست دلم
سایه زلف تو افتاد مگر در دل من
کارم از شکل سر زلف تو مشکل شده است
[...]
ای سرشته غم گیپا و کدک در دل من
سوخت در آتش بریان دل بی حاصل من
مشکلم بود که در حلقه گیپا چه بود
حل شد از دولت نان، شکر خدا مشکل من
فکر کر دم که دگر نان نخورم روزی چند
[...]
نوبهاران که دمد شاخ گلی از گل من
غنچه هایش بود آغشته به خون دل من
بی تو زینسان که به جان آمدم از هستی خویش
زود باشد که شود کوی عدم منزل من
نبود همره جانم به جز اندیشه تو
[...]
ز آتش عشق تو چون خاک شود منزل من
علم قبر بود شعله دود دل من
رنگ از خون دل و آب ز پیکان تو یافت
غنچه های غم و محنت که دمد از گل من
تیغ بر غیر زنی تا شوم از غصه هلاک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.