گنجور

 
سلمان ساوجی

اگرم بر سر آتش بنشانی چون عود

نیست ممکن که برآید ز من سوخته دود

بر سرم هرچه رود خاک رهم گو: می‌رو

نیستم باد که از کوی تو برخیزم زود

منم از باغ تو چون غنچه به بویی خوشدل

منم از کوی تو چون باد، به گردی خشنود

شوقم افزون شد و آرام کم و صبر نماند

در فراق تو ولی عهد همانست که بود

بی‌شراب عنبی را که به موی مژه‌ام

دیده بر یاد تو از جام زجاجی پالود

خنده‌ای زد دهنت، تنگ شکر پیدا کرد

هر یکی گوهر پاکیزه خود باز نمود

عمر من کم شد و عشق تو فزون پنداری

کانچه از عمر کم آمد، همه در عشق فزود

دیده از غیر تو تا خلوت دل خالی کرد

جز به روی تو مرا، هیچ دردل نگشود

وه که چون غنچه چه مشکین نفسی ای سلمان؟

نیست مشکین دمت الا زدم خون آلود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

به خرابات شدم دوش مرا بار نبود

می‌زدم نعره و فریاد ز من کس نشنود

یا نبد هیچ کس از باده‌فروشان بیدار

یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود

چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت

[...]

مولانا

واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود

فرقیی مشکل چون عاشق و معشوق نبود

جز قیاس و دوران هست طرق لیک شدست

بر اولوالفقه و طبیب و متنجم مسدود

اندر این صورت و آن صورت بس فکرت تیز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

شرف نفس به جود است و کرامت به سجود

هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود

ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش

که محال است در این مرحله امکان خلود

وی که در شدت فقری و پریشانی حال

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

آسمان قدر وزیرا چو تو بر روی زمین

تا زمان هست نبودست و بزرگی نبود

شاه ملک کرمی در بر خود فرزین وار

جای دادی و پسندد ز تو هرکس شنود

بنده بر رقعه اخلاص چو رخ راست رواست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
سیف فرغانی

هرکه همچون من و تو از عدم آمد بوجود

همه دانند که از بهر سجود آمد وجود

تا بسی محنت خدمت نکشد همچو ایاز

مرد همکاسه نعمت نشود با محمود

هرکه مانند خضر آب حیات دین یافت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه