هر ذره که عکسی، ز رخ یار، ندارد
با طلعت خورشید بقا، کار ندارد
کوه و کمر و دشت، پر از نور تجلی است
لیکن همه کس، طاقت دیدار ندارد
در دل تویی و راز تو غیر از تو و رازت
کس راه درین پرده اسرار ندارد
دامن مکش از من، که رفیق گل نازک
خارست و گل از صحبت او عار ندارد
بلبل همه شب در غم گل بر سر خار است
گو گل مطلب هر که سر خار ندارد
در آینهاش، جمله خلایق نگرانند
فیالجمله، یکی، زهره گفتار ندارد
هر آینه دارد طرف روی تو، زنگار
آن آینه کیست، که زنگار ندارد
دریاب که افتاد، زناگه، به دیارت
بیمار و غریب این دل و تیمار ندارد
در چشم تو زهاد نمایند، که چشمت
مست است و غم مردم هشیار ندارد
دارم غم جان و دل بیمار و در این حال
آنکس کندم عیب، که بیمار ندارد
آورد به کفر شکن زلف تو، سلمان
اقرار و بدین کیش، کس انکار ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره زیبایی و عشق سخن میگوید. شاعر بیان میکند که هر ذرهای که از زیبایی معشوق عکسی ندارد، ارزش دیدن و شناختن را ندارد. طبیعت پر از نور و تجلی است، اما همه نمیتوانند زیبایی را درک کنند. شاعر به رازهای عشق اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند به درون این رازها برسد. او به دلشقایق و غم بلبل در باغ گل اشاره میکند و میگوید که حتی با وجود زیبایی، برخی نمیتوانند از آن بهرهمند شوند. همچنین به دلتنگی و درد عاشقانهاش اشاره میکند و میگوید که در حالی که دیگران خود را میدانند، او غم و دردی دارد که تنها خود او برای آن پاسخی ندارد. در نهایت با اشاره به کفر و ایمان، تأکید میشود که زیبایی و عشق نمیتواند نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: هر بخشی که نمیتواند تصویری از چهره محبوب به نمایش بگذارد، ارتباطی با زیبایی جاودان خورشید ندارد.
هوش مصنوعی: در هر طرف کوهها، دشتها و زمینها، نور و زیبایی وجود دارد، اما همه افراد نمیتوانند این زیبایی را ببینند و از آن لذت ببرند.
هوش مصنوعی: در دل تو نه تنها خودت هستی، بلکه رازهای تو نیز با کسی دیگر در ارتباط نیست. هیچکس نمیتواند به این اسرار عمیق پی ببرد.
هوش مصنوعی: دامنت را از من دور نکن، زیرا رفیق من مانند یک گل نازک است و گل از همراهی او شرمنده نیست.
هوش مصنوعی: بلبل شب را در غم گل میگذراند و بر روی خارها نشسته است. هر کسی که بر روی خار نشسته باشد، حق دارد درباره گل صحبت کند.
هوش مصنوعی: در آینه تصویر او، تمام مردم نگران هستند و به طور کلی، یکی از آنها قدرت بیان احساساتش را ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به تو نگاه کند، در حقیقت تصویری از تو را میبیند. اما آیا کسی هست که دچار آلودگی یا نقص نباشد؟
هوش مصنوعی: بفهم که در جایی که تو هستی، قلبم به شدت بیمار و تنهاست و هیچ کس به فکر من نیست.
هوش مصنوعی: در نگاه تو، عابدان و زاهدان به تماشای تو مینشینند، اما غم و اندیشهی مردم هشیار در چشمان تو جایی ندارد، زیرا چشمت شاداب و سرمست است.
هوش مصنوعی: من در آلام جان و دل خود رنج میبرم و در همین حال، به کسی عیب میزنم که خودش هیچ دردی ندارد.
هوش مصنوعی: سلمان به کفر زلف تو اعتراف کرد و هیچکس نمیتواند منکر این ایمان و اعتقاد باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز بت من سر پیکار ندارد
جز دوستی و عذر و لَطَف کار ندارد
بشکفت رخم چون گل بیخار ز شادی
زیرا که گل صحبت او خار ندارد
با گریه شد این چرخ گهربار که آن بت
[...]
تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد
جز با غم هجر تو دلم کار ندارد
بیرونقی کار من اندر غم عشقت
کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد
دارد سر خون ریختنم هجر تو دانی
[...]
رادی که چنو گنبد دوار ندارد
یاری که در این عالم خود یار ندارد
چشمت که به جز فتنهگری کار ندارد
شوخی ست که در شیوهٔ خود یار ندارد
ایمن ز دل آزاریِ چشمِ تو عزیز است
کآن شوخ بد آموخته را خوار ندارد
از دولت هجران تو حاصل دل ریشم
[...]
حسنی که باو عشق سروکار ندارد
مانند طبیبی است که بیمار ندارد
حرفیکه دل غمزده ای زو بگشاید
غیر از لب پرخنده سوفار ندارد
ضعفم نکند تکیه بنیروی بزرگان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.