از مروت نیست پیشش بحر را خواندن سخی
وز سبکباری ست گفتن کوه را نزد ش حلیم
ای عیون اختران از خاک در گاهت کحیل !
وی جبین آسمان از داغ فر مانت وسیم
هم به جنب همتت گردون خسیس ومه گد ا
هم به خیل حشمتت دریا بخیل وکان لئیم
سفره ی افلا ک را رای تو بخشد قرص چاشت
ابلق ایام را جودت دهد وجه فضیم
می کند ثابت به برهان های قاطع تیغ تو
کوشهاب ثاقب است وخصم شیطان رجیم
در میان روز وشب گر تیغ تو سدی کشد
خیل شب زان پس نیارد سر بر آوردن زبیم
کعبه درگاه توست اندر مقامی کاسمان
بسته احرام عبادت گرددش گرد حریم
خویشتن را دشمنت بر تیغ دولت می زند
لاجرم پروانه سان می سوزد از تاب الیم
از در اصحاب دولت می توان گشت آدمی
یافت از اقبال ایشان پایه ی انسان رقیم
ای عدو در زیر شیر رایت او شد که هیچ
در نمی گیرد سگی وروبهی با این غنیم!
با قضا حیلت چه آرزد زانکه در روز اجل
عاجز است از دفع دشمن سوزن چو موی سیم
خصم بالین سلامت را کجا بیند به خواب
زا نکه آن سر کش زیادت می کشد پا از گلیم
پادشا ها در بهار دولتت من بی نوا
هستم آن بلبل که چون عنقاست مثل من عدیم
گرچه بیمار است طبعم قوتی دارد سخن
ورچه باریک است معنی دارم الفاضی جسیم
گر به دست دیگری آرم سخن عیبم مکن
زان سبب کز دست خویشم در عذابی بس الیم
تا ندید گل بود هر سال بلبل در بهار
در بهار کامرانی دولتت بادا ندیم !
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیباییهای بهار و گلها اشاره میکند و شوق و اشتیاق خود را به می و باده بیان میکند. او از نسیم صبا و نقش و نگار گلها صحبت میکند و به زیباییهای طبیعت اشاره دارد. همچنین، شاعر به والایی و قدرت سلطان و حکومت او اشاره کرده و او را با نعمت و فضل الهی معرفی میکند. در نهایت، شاعر از عواطف و احساسات خود نسبت به معشوق و زیباییهای جهان مینویسد. شعر مملو از توصیفهای زیبا و تمثیلهایی است که حس زندگی و سرزندگی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به کسی که نیکو و بخشنده است احترام میگذاری، شایسته نیست که در برابر او خود را بزرگتر از او بدانی یا در مقام او کوچک بشماری. همچنین، در برابر انسانهای با اخلاق و سرسخت، حرفهای رقیق و بیاهمیت زدن نشانهای از بیفکری و سبکی است.
هوش مصنوعی: ای چشمان درخشان ستارهها، از خاک درگاه تو، کحالی به دست میآورند! و پیشانی آسمان، از نشانه درد بر داغ فر توست.
هوش مصنوعی: هر دو به یک اندازه، زمین و آسمان در برابر همت تو تنگ و خسیس هستند. همچنین، شکوه و جلال تو باعث میشود دریا نیز بخیل و ناتوان به نظر برسد.
هوش مصنوعی: سفره آسمان به خاطر تو سفرهدار میشود و روزهای رنگارنگ به خاطر بخشندگی تو زیبا و دلانگیز میشوند.
هوش مصنوعی: این شعر به تأثیر و قدرت برهانهای قاطع اشاره دارد که مانند تیغی برنده و کارآمد عمل میکند. به همین ترتیب، این دلایل و استدلالهای قوی میتوانند دشمنی مانند شیطان را شکست دهند و ثابت کنند که حق و حقیقت بر باطل پیروز است.
هوش مصنوعی: اگر تیغ تو در طول شب و روز مانعی ایجاد کند، دیگر شب نمیتواند با ترس سر بلند کند.
هوش مصنوعی: کعبه در واقع دروازهای به سمت تو است و در این جایگاه، آسمان به دور آن بستهشود و عبادتکنندگان با احرام خود به دور آن بگردند.
هوش مصنوعی: دشمن تو، خود تو هستی که با قدرت و شوکتت به خودت آسیب میزنی. به همین خاطر، مانند پروانهای که به شمع نزدیک میشود و میسوزد، از شدت شوق و زیبایی قدرتت به خودت میسوزی.
هوش مصنوعی: از میان افرادی که در قدرت و دولت هستند، میتوان کسانی را پیدا کرد که به واسطه خوششانسی و موقعیتشان، ارزش و مقام انسانی خود را نشان دادهاند.
هوش مصنوعی: ای دشمن، در زیر پرچم شیر، یعنی در جامعهای که قوی و شجاع است، هیچ چیز نمیتواند سگی یا روباهی را نابود کند.
هوش مصنوعی: در روزی که سرنوشت مشخص میکند، هیچ ترفندی نمیتواند از آسیب دشمن جلوگیری کند، حتی اگر به ظرافت و نازکی یک موی نقرهای باشد.
هوش مصنوعی: دشمن هرگز نمیتواند خواب راحتی را در کنار کسی که سالم و خوشحال است ببیند، زیرا غم و مشکلات او خیلی بیشتر از آن است که بتواند در آرامش باشد.
هوش مصنوعی: پادشاهان در فصل شکوفایی و خوشی تو هستند، اما من که بیپناهم، همچون بلبلِ دور از دسترسِ افسانهای هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که حال من خوب نیست و دردی دارم، اما هنوز توانایی بیان ایدهها و افکار را دارم. حتی اگر کلمات من کوتاه و کمجان باشند، معنی و مفهوم عمیقی در آنها نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر سخنان من را به دست کسی دیگر برسانی، عیبجویی نکن؛ چون من از دست خودم در عذاب و رنج زیادی هستم.
هوش مصنوعی: بلبل هر سال در بهار گل را نمیدید، اما حالا که بهار فرا رسیده، امیدوارم همیشه در زندگیات خوشبخت و سعادتمند باشی، دوست من!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فر او گاه وزیدن گر به سنگ آرد نسیم
یک سخندان را ز یک معطی نه زر باید نه سیم
خیر ازو زینت همی سازد چو اجسام از لباس
فضل از او قوت همی گیرد چو ارواح از نسیم
روی او در چشم ما همچون به دور اندر صدور
[...]
چون تمام عمر نیکی کرد با تو آن کریم
از بدی خود چرا ترسی تو آخر ای لئیم
تو یتیمی با تو او هرگز نخواهد کرد قهر
زانکه او خود کرد نهی قهر کردن با یتیم
هرچه میخواهی تو ازوی میدهد بیشک تورا
[...]
مهتر آن بهتر که باشد فاضل و راد و کریم
تا هم از وی مدح او را مایه بردارد حکیم
حکمت آرا اینقدر داند که مهتر به بود
فاضل و راد و کریم از جاهل و زفت و لئیم
هر لئیم و زفت و جاهل را نگوید مدح از آنک
[...]
علم آصف گنج قارون صبر ایوب رسول
یاد کرد اندر کتاب این هر سه لقمان حکیم
هرکه بازد عاشقی با این سه چیز ای نیکنام
لام او هرگز نبیند روی ضاد و روی میم
خواجه را دیدی تو تا بنشست بر دیوان ملک
خود خبر داری که من از غصهاش چو نمیزِیَم؟
او میان دست و آنگه بر سر او من به پای
او ز من غافل ولیکن من از او غافل نِیَم
آرزو میآیدم روزی که او در منصبش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.