طراوتی است جهان را به فر فروردین
که هر زمان خجل است اسمان ز روی زمین
ز لطف خاک صبا گشت بر هوا غالب
چنان که می چکدش از حیا عرق ز جبین
فلک ز قوس و قزح بر هوا کشیده کمان
هوا ز برق جهان بر جهان گشاده کمین
حریر سبز چمن شد شکوفه را بستر
کنار برگ سمن شد بنفشه بالین
مرا عذاب خوش آید که می زند بر رود
ترانه های دل آویز و صوت های حزین
درخت میوه را چون شاخ ثور برگ نداشت
چو برج ثور بر اورد زهره و پروین
چمن به است ز چرخ برین به سهیه بید
خلاف نیست بر ان چرخ پیر است برین
مثل نرگس رعنا بعینه گویی
که در چمن به تماشای لاله و نسرین
گذشته اند سحر گه مخدرات بهشت
بمانده است در و باز چشم حور العین
نهاده لاله کله کج به شیوه خسرو
گشاده غنچه دهن خوش به خنده شیرین
رسیده خسرو انجم به خانه بهرام
زدند خیمه گل بر منار چوبین
به وصف عارض گل بلبل سخن گو را
معانی کلماتی است نازک و رنگین
سمن چو نظم ثریا و ژاله چون شعری است
که کرده اند در ان نظم دلگشا تضمین
چمان چو من به چمن با چمانه چم بر جوی
اگر معاینه جویی بهشت و ماء معین
چو باد صبح به بوی گل و سمن بر خیز
بیا چو شبنم و خوش بر کنار سبزه نشین
نگر به لاله و نرگس کلاه زر در سر
چنین روند لطیفان به باغ روز چنین
ز داغ طاعت تو سبز خنگ گردون را
ز راه مرتبه بر سر سبق گرفت سرین
در ان زمین که ببارد کفن به جای نبات
بر آورند سر از خاک گنجهای دو فینم
ز هی زلوح ضمیر تو عقل علم آموز
زهی زفیض نوال تو ابر گوهر چین
ز عین نعل براق مواکبت دل قاف
هزار بار شده رخنه رخنه چون سر سیم
چنان به عهد تو میزان عدل شد طیار
که میل سوی کبوتر نمی کند شاهین
از ان گذشت که در روزگار احسانت
برای رزق کسی خون خورد به غیر چنین
به طالع تو مشرف شده است شاه فلک
به طلعت تو منور شده است تاج و نگین
ظفر به بند کمند تو معتصم شد و گفت
که فتح را به ازین نیست هیچ حبل متین
به اب تیغ تو میرود به روز کین خود
بود عدوی توزین پس چو اتش بر زین
اگر سپهر در اید به سایه علمت
بنات پرده نشین فلک شوند بنین
نهد ز ضعف شکم و بر زمین براق فلک
اگر شمار تو بر پشت او ببند زین
اگر ز روضه خلدت غزال بوی برد
سراز چه روی فرود اورد به سنبل چین
زبان سوسن ازاده در حدیث اید
اگر کند به ثنای تو این سخن تلقین
اگر چه طبع روان من است گوهر بخش
ورچه شعر متین من است سحر مبین
طرب سرای خیال من است پرده غیب
خزینه دار ضمیر من است روح امین
مرا تصور مدحت چنان بود که بود
شکسته پر مگسی را هوای الیین
سخن دراز کشیدم کنون زمان دعاست
که جبرئیل امین راست بر زبان آمین
همیشه تا متولد شود اناث وذکور
همیشه تا مترادف بود شهور وسنین
هزار سال جلالی بقای عمر تو باد
شهور آن همه اردیبهشت وفروردین
ملوک ملک وملک داعی ومطیع ورهی
خدای عزو جل حافظ ونصیرو معین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای بهار و سرسبزی زمین در فروردین ماه پرداخته است. شاعر به طراوت و شگفتیهای طبیعت در این فصل اشاره میکند و از شادابی گلها، درختان و چمنهای سبز سخن میگوید. فضاهای مختلفی از بهشت و زیبایی آن در شعر به تصویر کشیده شده و شاعر با استفاده از تمثیلها و تشبیهات، به وصف عشق و زیباییها میپردازد. همچنین، شاعر بزرگمنشی و قدرت الهی را در طول تاریخ و در زندگی انسانها ستایش میکند و از آرزوی بقای عمر و شادابی برای همه موجودات سخن میگوید. در نهایت، به دعا و آرزوی خیر برای همه انسانها میپردازد و خواهان برکت و نصرت الهی است.
هوش مصنوعی: بهار به زمین زیبایی و تازگی میبخشد بهگونهای که آسمان هم از زیباییهای آن شرمنده میشود.
هوش مصنوعی: از زیبایی و لطافت هوای صبحگاهی، به گونهای تحت تأثیر قرار گرفت که به نظر میرسد از شرم، عرق بر پیشانیاش چکه میکند.
هوش مصنوعی: آسمان مانند کمانی بزرگ برفراز هوا قرار گرفته و رنگینکمان را به وجود آورده است. در این فضا، نوری که از زمین میتابد همچون تیری به سوی جهان میرود و به دنبال آن میچرخد.
هوش مصنوعی: چمن با حریر سبز رنگش تبدیل به بستری شده که شکوفهها روی آن قرار دارند و کنار برگ سمن، گل بنفشه به عنوان بالینی زیبا وجود دارد.
هوش مصنوعی: عذابی که من تحمل میکنم، برایم خوشایند است، زیرا نغمههای دلنشین و صداهای غمانگیز بر رود مینوازند.
هوش مصنوعی: درخت میوهای که برگ نداشت، مانند شاخ گاو بود. اما در عوض، زمانی که برج ثور برآمد، ستارههایی مانند زهره و پروین در آسمان درخشیدند.
هوش مصنوعی: چمن از آسمان بهتری دارد، اما هیچ مخالفتی نیست که این چرخ قدیمی برتری ندارد.
هوش مصنوعی: شما به زیبایی گل نرگس اشاره میکنید، گویی که در میان چمن در حال تماشای گلهای زیبای لاله و نسرین هستید.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، لذتهای بهشتی از میان رفتهاند و تنها در و چشمهای حورالعین باقی مانده است.
هوش مصنوعی: در اینجا، زیبایی و شگفتی گل لاله که سر آن به طور خاص و با هنرمندی خمیده است، به تصویر کشیده میشود. همچنین، غنچهای که به طور دلپذیر و با لبخندی شیرین باز شده، جلوهای از جذابیت و دلانگیزی را به نمایش میگذارد. این توصیفات نمایانگر روح زندگی و زیباییهای طبیعی هستند که در این گلها نهفته است.
هوش مصنوعی: خسرو آسمانها به خانه بهرام رسید و بر روی تیرکهای چوبی، چادر زیبای گل را برپا کردند.
هوش مصنوعی: بلبل در وصف زیبایی و ظرافت گل صحبت میکند و کلماتی که به کار میبرد، نازک و رنگارنگ هستند.
هوش مصنوعی: گل سمن به زیبایی ستارهها و قطرات شبنم مانند شعری است که در آن، عشق و دلگرمی به خوبی بیان شده است.
هوش مصنوعی: من همچون چمنی نرم و لطیف در میان گلها و کنار جوی آب هستم. اگر به دقت بنگری، میتوانی بهشت و آب زلال را ببینی.
هوش مصنوعی: مثل باد صبحگاهی که عطر گل و سمن را به همراه دارد، برخیز و بیا. مثل شبنم، با شادی در کنار سبزه بنشین.
هوش مصنوعی: به گلهای زیبا و رنگارنگی مثل لاله و نرگس توجه کن، که چگونه با زیبایی و لطافت در باغ در روز میدرخشند.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و ارادت به تو، آسمان با خوشحالی و سبزی و شادابی نمایان شده است و به همین خاطر، در مسیر مقام و مرتبه، به پیشرفت و موفقیت رسیده است.
هوش مصنوعی: در این زمین که به جای گیاه، کفن روی میآورد، گنجینههای ارزشمندی از زیر خاک بیرون خواهند آمد.
هوش مصنوعی: از دل فطرت و درون تو عقل و دانش شکل میگیرد. چه زیباست که تو به دیگران نعمتی میدهی که مانند ابر، گوهرهای گرانبها باران میکند.
هوش مصنوعی: از نظر عشق و محبت، دل من مانند اسبی تندرو و براق است که هزار بار در آن رخنه به وجود آمده، مانند آثاری که بر روی نقره باقی میماند.
هوش مصنوعی: وفای تو به عهد و پیمان چنان نیکو و استوار است که حتی پرندهای چون شاهین، که نماد قدرت و شکار است، به سوی کبوتر، که نشان صلح و آرامش است، گرایش ندارد. این نشاندهندهی برقراری تعادل و عدالت در روابط است.
هوش مصنوعی: در روزگار خیر و خوبی تو، کسی برای روزیاش به زحمت افتاده و خون دل خورده است، و این جز این نیست.
هوش مصنوعی: ستارهها و آسمان به خاطر وجود تو درخشان و خوشیمن شدهاند و زندگی تو باعث زیبا شدن تاج و جواهرات گردیده است.
هوش مصنوعی: پیروزی به واسطه کمند تو به حمایت آمده و میگوید که هیچ چیز به اندازه این زنجیر محکم برای فتح و موفقیت مؤثر نیست.
هوش مصنوعی: تیغ تو به قصد انتقام میآید، همانطور که آتش بر زین در حرکت است. این نشاندهندهی قاطعیت و شدت عمل دشمنی توست.
هوش مصنوعی: اگر آسمان زیر سایه دانش تو قرار گیرد، دختران آسمان نیز به خضوع و انفعال درخواهند آمد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از ناتوانی و ضعف خود فرار کنی و به آسمانها بروی، کافی است که خود را برپایهای محکم و مطمئن قرار دهی و به آن تکیه کنی.
هوش مصنوعی: اگر غزالی از باغ بهشت بوی خوشی بیاورد، به کجا خواهد رفت و به کدامین گلها سر خواهد زد؟
هوش مصنوعی: اگر زبان سوسن های آزاد به ستایش تو صحبت کند، این سخن را به او آموزش دادهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه خوی من با طراوت و شادابی است و میتواند جواهرات زیبا و ارزشمندی تولید کند، اما شعر من به شکلی عمیق و موزون، نوعی سحری را نشان میدهد که نباید نادیده گرفته شود.
هوش مصنوعی: آشفتگی و شادی درون من، در خیال و تصورم جای دارد و رازهای نهفته در دل من به مانند گنجینهای است که فقط روحی پاک و امانتدار به آن دسترسی دارد.
هوش مصنوعی: من برای توصیف مدح خودم، به اندازهای که در ذهن داشتم، حالتی شبیه به یک مگس شکسته را احساس میکنم که فقط آرزوی رسیدن به بهترینها را دارد.
هوش مصنوعی: حرف و سخن زیاد گفتهام و اکنون وقت درخواست و دعا فرارسیده است، که فرشته جبرئیل به حقیقت بر زبانم میآید: آمین.
هوش مصنوعی: وجود انسانها، چه دختر و چه پسر، همیشه وابسته به زمان و تاریخ است. هر دوره زمانی، سن و سال خاص خود را دارد و در حقیقت، انسانها در طول تاریخ با این گذر زمان شناخته میشوند.
هوش مصنوعی: امیدوارم عمر تو هزار سال با جلال و شکوه باشد، مانند تمام آن اردیبهشت و فروردینها که هر سال به زیبایی میگذرد.
هوش مصنوعی: پادشاهان و حکومتها همگی در دعا و فرمانبری، در حضور خداوند که حافظ، یاریدهنده و کمککننده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هزار سال جلالی بقای عمر تو باد
شهور آن همه اردیبهشت و فروردین
همین شعر » بیت ۳۵
هزار سال جلالی بقای عمر تو باد
شهور آن همه اردیبهشت وفروردین
ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
بخار دریا بر اورمزد و فروردین
همی فرو گسلد رشته های درّ ثمین
ز آب پاک دهان پر ستاره دارد ابر
ز باد پاک شکم پر ستاره دارد طین
بمشکرنگ لباس اندرون شدست هوا
[...]
همی کند به گل سرخ بر بنفشه کمین
همی ستاند سنبل ولایت نسرین
بنفشه و گل ونسرین و سنبل اندر باغ
به صلح باید بودن چو دوستان، نه بکین
میان ایشان جنگی بزرگ خواهد خاست
[...]
بشکل غالیه دانیست لاله ، یاقوتین
نشان غالیه اندر میان غالیه دان
بتی بمهر چو لیلی بچهر چون شیرین
بوصل او دل من شاد و عیش من شیرین
مثل زنند بشیرین لبش و لیکن هست
حدیث کردن شیرین او به از شیرین
اگر بچین بنگارند نقش چهره او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.