نسیم صبح سلامم به دلستان برسان
پیام بلبل عاشق به گلستان برسان
به همرهیت روان را روانه خواهم کرد
روانه کرد به جانان روان روان برسان
هزار قصه رسیدست زمن به گوش به گوش
مگر مجال نباشد یکی از آن برسان
کمند طره ی او با کمر چو در پیچد
دقیقه ای زتن من در آن میان برسان
مجال دم زدنت گر بود در آن خلوت
زمین ببوس ودعایم زمان زمان برسان
به آستان مرسانش غبار من لیکن
به من غباری از آن عالی آستان برسان
دل مرا که کباب است ومی چکد خونش
ببر به آتش رخسار دلستان برسان
به زلف او خبری زین دل شکسته بده
بگوش من سخنی زان لب ودهان برسان
گرت به باغ رخ او بنفشه بار دهد
زمن سلام به نسرین وارغوان برسان
زبان سوسن رطب اللسان به عاریه خواه
به زیر لب سخن من بدان زبان برسان
ازان دو لاله نصیبی به سنبل وگل ده
وزان کلاله نسیمی به مشک وبان برسان
سحر گهست وزاغیار در گهش خالی
دعای من به جنابش سحر گهان برسان
بر آر کام دل ما وشربتی زان لب
بکام این دل بیمار ناتوان برسان
بکام من زلبش پیش از آن که خط بدهد
عنایتی کن وحلوای بی دخان برسان
زضعف ناله نمی آید ونمی کشمش
بیا بیا بکش او را کشان کشان برسان
فراق لعل لبش خون من بخواهد ریخت
بیا وزان دهنش جان من امان برسان
در آن میان چو دهد کام عاشقان لب دوست
بگو زیر لبش بهره ی فلان برسان
همی کند سخنش مرده زنده ور باور
نمی کنی بر او اول با متحان برسان
به کوی دوست مرا خانه ایست گویا رب
به عافیت همه کس را به خان ومان برسان
دلم زشوق عقیق لبش رسید به جان
نسیم رحمتی از جانب یمان برسان
نسیمی از سر زلفش بیار وجان بستان
به پایمرد بگویم به رایگان برسان
حدیث در سر شک مرا به نظم آور
به گوش یار به وجهی که می توان برسان
به حق صدقی ومهری که داری ای دم صبح
که صدق من به محبان مهربان برسان
تویی مربی انفا س و با توام سخنی است
به تربیت سخنم را بر آسمان برسان
به عون همت سلطان ز آسمان بگذر
دعای من به شهنشه اویس خان برسان
زمین ببوس وزمین بوس بنده ی خاکی
به آستانه یآن دولت آشیان برسان
بر آر دست وبگو یا رب آن شهنشه را
به دولت ابد وعمر جاودان برسان
به تازیانه عزمش خیال جامد را
وبه برق سبک عنان برسان
سپهر خواست که کیوان رسد به دربانیش
زمانه گفتکه او را تو بر چه سان برسان
ز سد ره ساز بنه نردبانی ا ر برسد
بدان رواق زحل را به نردبان برسان
اگردوام بهارت هواست از عد لش
خبر به لشگر غارتگر خزان برسان
خریف تازه چمن رنگ و بوی نستاند
مثال نافذ امرش به بوستان برسان
به کوه گو کمر بندگی شه دربند
ز سربلندی خود را به توامان برسان
به چرخ گو که قضیب سمند سلطان را
ز دخل سنبله بر دوش کهکشان برسان
جهان پناها مگذار خصم را بهجهان
ازین جهان به جهانش بدان جهان برسان
اشارتی به قلم کن که خیزو از سر دست
نواله کرم ما به انس و جان برسان
به تیغ گو زبان را چو آب کن جاری
مناقب گهر ما به دشمنان برسان
مده تونان بد اندیش گر بخواهد نان
بدود ونان که دهی از سر سنان برسان
به آفتاب ضمیر تو گفت : فیض مر ا
زقیروان جهان تا به قیروان برسان
ز عدل داد نوال تو چرخ طشتی زر
کزین کران جهان تا بدان کران برسان
به خاوران ز پی چاشت خوان زر گستر
به باختر ز پی شام همچنان برسان
به گرگ عدل تو گفت از پی خوش آمد میش
بدوش بر ، بره را بر شبان برسان
به ابر کرد خطاب وبه مهر گفت کفت
که فیض ما به یم وجود مابه کان برسان
صبا برای خدا هیچ اگر مجالی افتد
دعای ما به جناب خدایگان برسان
وگر سخن نتوانی زما رسانید ن
ز در د من به درش ناله وفغان برسان
به آب چشمه حیوان به خاک در گاهش
دهان بشوی د عایم بدان دهان برسان
حدیث موجب حرمان من بدان درگه
چنان که با تو بگویم هم آنچنان برسان
زناتوانی پایم بد ست عذری هست
تو عذر لنگ به نوعی که می توان برسان
ملا زمان درش را ببوس صد پی پا
دعای من به جناب یکان یکان برسان
سعادتی که در اشکال اختران دارند
سپهر پیر بدین دولت جوان برسان
بگو یا رب کام ومراد هر دو جهان
به پادشاه جهانبخش کامران برسان
میامن برکات دم اویس قرن
به عهد دولت این صاحب قران برسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با نغمهای عاشقانه و احساسی، پیامهای مختلفی را ارسال میکند. شاعر در ابتدا سلامی به دلستان میفرستد و از نسیم صبح میخواهد پیام عاشقانه بلبل را به گلستان برساند. او در تلاش است تا احساسات عاشقانهاش را از طریق نامهها و پیامها به عشقش برساند و داستانهایی از دلش به او بگوید. مضمون کلی شعر شامل عشق، فراق، longing و درخواست دعا و عواطف عاشقانه است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین از طبیعت و گلها، احساسات عمیق خود را به تصویر میکشد و در انتها دعاهایی برای خوشبختی و کامیابی برای محبوبش و دیگران میکند. در کل، این شعر تجلی احساسات عاشقانه و جستجوی وصال است.
هوش مصنوعی: نسیم صبحی را بفرست که سلام من را به محبوبم برساند و پیام عشق بلبل را به باغ گلها برساند.
هوش مصنوعی: من روح و روانم را به همراه تو فرستاده و به محبوبم میسپارم تا به او برساند.
هوش مصنوعی: هزاران داستان و روایت از من به گوشها رسیده است، اما فرصتی نیست که یکی از آنها را بیان کنم.
هوش مصنوعی: اگر موهای او به دور کمرش بپیچد، لحظهای مرا در آن لحظهی شیرین از بدنم جدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی باشد که در خلوت خود با تو صحبت کنم، زمین را میبوسم و از تو میخواهم دعاهایم را در زمانهای مناسب برسانی.
هوش مصنوعی: به درگاه او نرسان غبار من را، اما خواهش میکنم که از آن مکان والا چیزی به من بدهید.
هوش مصنوعی: دل من همچون کبابی در حال سوختن است و خونش جاری میشود. لطفاً این دل را به آتش زیبایی معشوق برسان.
هوش مصنوعی: به موهای او بگو تا خبری از دل شکستهام به من برساند و حرفی از آن لب و دهانش برایم بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر در باغ چهره او زیبایی به تو بدهد، از طرف من سلامی به گلهای نسرین و ارغوان برسان.
هوش مصنوعی: گلی که به زبان نرم و شیرین میگوید، اگر میخواهی از آن استفاده کنی، بهتر است که حرفهای من را با همان زبان نرم و دلنشین برسانی.
هوش مصنوعی: از آن دو لاله، به سنبل و گل، بهرهای ببر و از آن کلاله، نسیمی خوشبو به مشک و بان بفرست.
هوش مصنوعی: در صبحگاه، وقتی که منزل زاغها خالی است، خواهش میکنم که دعای من به درگاهش در این سحرگاهها برسد.
هوش مصنوعی: از تو میخواهم که آرزوی دل ما را برآورده کنی و از آن لبهای زیبایت برای دل بیمار و ناتوانم نوشیدنی بیاوری.
هوش مصنوعی: قبل از این که او خطی بنویسد یا پیامی ارسال کند، لطفاً به من توجهی کن و محبت خود را به من نشان بده. من همچون حلوایی خوشمزه و دلپذیر منتظرم.
هوش مصنوعی: از ضعف و ناتوانی صدایی از من برنمیآید و نمیتوانم چیزهایی را که میخواهم، انجام دهم. بیا و کمک کن تا او را بکشیم و به مقصد برسانیم.
هوش مصنوعی: یاد آن لبهای زیبا و دلربا باعث شده که من از درد فراق به زاری بیفتم. بیا و از آن لبها، نجات و آرامش جان من را به ارمغان بیاور.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به لذت و خوشی عاشقان است که وقتی به وصال محبوب میرسند، باید در دل خود دعا کنند که برکت و خیر به آن شخص برسد. همچنین نشاندهندهی عشق عمیق و آرزو برای خوشبختی محبوب است.
هوش مصنوعی: اگر کسی با صداقت و زبان صادقانه صحبت کند، میتواند حتی مردهها را زنده کند. اگر به سخنش ایمان نداری، ابتدا با جدیت و دقت به او گوش کن و او را آزمایش کن.
هوش مصنوعی: در محل دوستی من ظاهراً خانه ای وجود دارد، ای رب، از نعمت و آرامش خود همه را به خانه و کاشانه شان برسان.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زیبایی و جاذبه لبان او به شدت شاداب و سرزنده شده است. نسیم رحمت از سوی یمن را به من برسانید.
هوش مصنوعی: نسیمی از موهای او را بگیر و جانم را به من بده. به کسی که با صبر و طاقت است بگو به راحتی من را به او برساند.
هوش مصنوعی: به من بگو چه در سر دارم تا بتوانم احساسات و افکارم را به شکلی زیبا و منظم به محبوبم منتقل کنم.
هوش مصنوعی: به خاطر صداقت و مهری که داری ای صبح زود، از تو میخواهم که صداقت من را به دوستان محبتآمیز برسانی.
هوش مصنوعی: تو مربی جانها هستی و با تو گفتگویی دارم؛ به تربیت کلامم، آن را به آسمان میرسانم.
هوش مصنوعی: به کمک اراده و تلاش پادشاه، از آسمان بگذر و دعای من را به پیشگاه اویس خان، پادشاه عظیم، برسان.
هوش مصنوعی: زمین را ببوس و با عشق و احترام به این خاک، خود را به درگاه آن سرزمین مقدس برسان.
هوش مصنوعی: دست خود را بلند کن و بگو، ای خدا، آن پادشاه را به خوشبختی ابدی و زندگی جاودانه برسان.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که با ارادهای قوی، اهداف ثابت و دشوار را محقق کنیم و با سرعت و چابکی به نتایج دلخواه دست یابیم.
هوش مصنوعی: آسمان خواست که کیوان به مقام دربانی برسد، ولی زمانه گفت که تو چگونه میخوایی او را به این سمت برسانی؟
هوش مصنوعی: باید موانع را کنار زد و ابزار لازم را آماده کرد تا بتوان به اهداف بزرگ و دوردست دست یافت. با فراهم کردن وسایل و تلاش، میتوان به موفقیتهای بزرگ رسید.
هوش مصنوعی: اگر بهار با تمام زیباییهایش به تو نزدیک است، خبر آن را به ارتش خزانی که در حال نابودی و غارت است برسان.
هوش مصنوعی: خریف تازه چمن رنگ و بوی خوشی را نمیشناسد، مانند فرمانی که به باغ میرسد.
هوش مصنوعی: به کوه بگو که شاه در بند است و او باید به خاطر سربلندی خود را به مقام والایی برساند.
هوش مصنوعی: به دور دستها سفر کن و ببین که چگونه قدرت و اقتدار سلطان به اندازهای است که میتواند بار بزرگ و ارزشمندی را از زمین به آسمان برساند.
هوش مصنوعی: در این دنیا به دشمنان هیچ پناهی نده و آنها را به سوی آفتاب و نور هدایت کن تا به خوشبختی و سعادت دست یابند.
هوش مصنوعی: از قلم درخواست کن که به سرعت برچسبی را آماده کند تا ما با مهربانی و لطف خود، چیزی ارزشمند را به جان و دل هدیه دهیم.
هوش مصنوعی: با تیغ زبان، سخن را مانند آب روان کن و ویژگیهای ارزشمند ما را به دشمنان منتقل کن.
هوش مصنوعی: اگر به کسی که بدفکر است نانی بدهی، او میتواند مانند یک دیوانه برای رسیدن به آن نان تلاش کند و ممکن است به ضرر تو تمام شود. پس بهتر است در انتخاب افراد برای کمک و دادن نان دقت کنی.
هوش مصنوعی: به خورشید درون تو گفتم: ای فیض، مرا به سرزمینی برسان که دوستی و نعمت در آن بیداد میکند، تا به جایی که خواستهام برسم.
هوش مصنوعی: از انصاف و برکت تو، ای نوال! به طور فراگیر از این گوشه دنیا تا آن گوشه، هر چیزی را نیکو و با ارزش به گسترش برسان.
هوش مصنوعی: به سمت شرق برای برپایی سفرهای زرین برو و به سمت غرب نیز برای برگزاری شام ادامه بده.
هوش مصنوعی: به گرگ گفتند که با انصاف رفتار کن، و با میش خوش آمد برو، بره را به شبان برسان.
هوش مصنوعی: به ابر گفت و به خورشید اشاره کرد که نعمت ما به وجود دریا برسانید.
هوش مصنوعی: ای نسیم، اگر فرصتی برایت پیش آمد، دعاهای ما را به درگاه خدا برسان.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی حرفی از من به دیگران برسانی، لااقل از درون من به درگاهش ناله و فریاد کن.
هوش مصنوعی: به کنار چشمه زندگی، چهرهات را بشوی و با خاکی که در آنجا وجود دارد، خود را نوازش کن تا برکاتی که میتوانی دریافت کنی، به تو برسد.
هوش مصنوعی: من از داستانهایی که تو را میسازد و دلخوش کننده است، به آن اندازه غمگینم که اگر بخواهم برایت بگویم، همان اندازه نیز به تو منتقل میشود.
هوش مصنوعی: اگر پایم به خاطر ناتوانی آسیب دیده است، این دلیل صرفاً عذری است؛ تو هم به نوعی میتوانی دلیل کمبود قدرت خود را بیان کنی.
هوش مصنوعی: میگوید که میخواهم با احترام و ارادت، از کسی که در موقعیتی است دعا و درخواستام را به خدا برساند. این شخص به عنوان یک واسطه، در دل من جای خاصی دارد و برای رساندن دعای من به خدا، باید در سجده و درخواستی صمیمانه کوشش کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که خوشبختی و سعادت که ستارهها و سیارات دارند، باید به این دنیای جوان و نویدبخش که شاخ و برگ جدیدی میگیرد، منتقل شود. در واقع، شاعر میخواهد بگوید که آرزو دارد خوشیها و شادکامیهایی که در جهان هستی وجود دارد، به زندگی و سرنوشت انسانها نیز برسد.
هوش مصنوعی: ای خدا، درخواست من این است که آرزوها و خواستههای هر دو جهان را به پادشاهی که بخشنده و خوشبخت است، عطا کنی.
هوش مصنوعی: برکات و خوبیهای وجود اویس قرنی به ما برسد و این نعمتها در دوران حکومت و سلطنت این صاحب قرآن نمایان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نسیم باد صبا بوی گلستان برسان
بگوش من سخن یار مهربان برسان
مرا ز آمد و شد زنده میکنی هر دم
بیاوبویی از آن ز لطف دلستان برسان
سپیده دم اگرت صد هزار کار بود
[...]
اگر مجال بود بندگی ابن یمین
ببارگاه جلال خدایگان برسان
نیاز من بزمین بوس او چو شرح دهی
سخن چنانکه تو دانی بآسمان برسان
صبا تحیت بلبل به گلستان برسان
حدیث درد دل من به دلستان برسان
روان خویش به سوغات تو روان کردم
روان چنانکه روان کردهام روان برسان
به باد پای روان بر، چو تنگ بستی زین
[...]
صبا تحیت بلبل به بوستان برسان
درود بنده بخان جهانستان برسان
دعای من که اجابت عنان کشندهٔ اوست
به آن گزیده سوار سبک عنان برسان
ز بخت سرکش خود کام بر من آن چه رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.