صبا تحیت بلبل به گلستان برسان
حدیث درد دل من به دلستان برسان
روان خویش به سوغات تو روان کردم
روان چنانکه روان کردهام روان برسان
به باد پای روان بر، چو تنگ بستی زین
گران رکاب نگردد، سبک عنان برسان
تکاور تو گر از تیزی آورد سستی
جوش ز سنبله و که ز کهکشان برسان
قوی ضعیفم و نازک دل و ندارم صبر
بدان مکان سخن من هم این زمان برسان
دقیقهای ز رسوم ادب فرو مگذار
چنانکه شرط بلاغ است آنچنان برسان
وگر چنانکه ندانی طریقهٔ ابلاغ
بدان طریق که من گویمت رسان برسان
چو عزم کوی دلارام داری از اول
به باغ بگذر و پیغام دوستان برسان
به گوش گل سخنی از زبان سوسن گوی
به دست سرو پیامی به ارغوان برسان
سلام من چو رساندی ز شعر من بیتی
به عندلیب غزلگوی مدح خوان برسان
به شیر ابر دهان را بشوی چون غنچه
سلام سرو و صنوبر بدان دهان برسان
حکایت زر رخسار زیر پایش ریز
حدیث جزع بدان لعل درفشان برسان
همین که زاری بلبل به گل رسانیدی
حدیث نالهٔ قمری به ضیمران برسان
به مدح غنچه چو بلبل هزار دستان شو
پیام لاله چو سوسن به ده زبان برسان
ز بوی سنبل و گل تحفهای به دست آر
به هر کجا که رسی شمهای از آن برسان
تو خود قبولی اگر پیش او شوی مقبول
به نام ناصر خطی بدان نشان برسان
به گوش یار که لالای او بود لؤلؤی
ز بحر شعر رهی دُر به ارمغان برسان
به چشم او که بود خوش ز عین بیماری
اگر توان صفت جسم ناتوان برسان
ز خواب ناز مکن مست فتنه را بیدار
به حاجبش سخن از گوشهای نهان برسان
من از دهان و میانش حسابها دارم
به هر کدام که باشد از این میان برسان
خطش چو دود بر آمد ز آتش رخسار
ز خط او سوی من سورة الدخان برسان
به ارمغانی چشم رمد گرفتهٔ من
درور اگر نبود خاک آستان برسان
چو گرد بر سر راهم، مرا سبک بر راه
وگر غبار نخیزد به کاروان برسان
وگر مجال نداری مرا به جا بگذار
به جای من سخن من به دوستان برسان
ز دست دوست به هر شهر داستان شدهام
به دوستان سخن من به داستان برسان
سلام من به بخارا سحرگهی از شام
از این کران جهان تا بدان کران برسان
حدیث من که چو خورشید عالمی بگرفت
ز قیروان جهان تا به قیروان برسان
تو این همای همایون که نامهاش نامست
چو بخت نیک بدان دولت آشیان برسان
زمین ببوس و سلام من از زبان نیاز
به صدر مدرسهٔ صدر کامران برسان
خدایگان افاضل چو دادِ فضل دهد
سلام بنده به نزد خدایگان برسان
حمید ملت و دین چون محیط ابر عطاست
ترشح قلم او به انس و جان برسان
به نحو صرف مکن عمر بر سبیل خبر
معانئی که بدیع است از این و آن برسان
گر از مکانت او در مکان او نرسی
گذر ز حد مکان و به لامکان برسان
ز رأی روشن او ذرهای به عاریت خوان
برای نور ره آورد نیّران برسان
به خال من که خطش خال عارض حور است
ز حال من خبری خوشتر از جنان برسان
حدیث من که ز غیب آمدست و بی عیب است
برای عرض بدان رأی غیب دان برسان
ز بحر تربیتی گر رسد به در یتیم
به گوش جان گهر نظم من روان برسان
ز هفت آبا پیغام آن برادر گو
ز عقل پیر سلامی بدان جوان برسان
ترسلی که من از مهر میکنم ارسان
تو سر به مهر به یاران مهربان برسان
غم فراق اگر سد بود یکی بگشای
امید وصل به دلهای شادمان برسان
میان هر یکی از اتحاد فرق مکن
علیالسویه سلامم به همگان برسان
حدیث شوق مگو جز به پیش مشتاقان
نگویمت که صداعی به این و آن برسان
دعای من همه ره همره تو خواهد بود
برو به خیر و سلامت، سلامشان برسان
زبان دراز مکن همچو تیغ و شمع صفت
حدیث روشن و گرم از سر زیان برسان
بر آر دست و بگو یا رب اهل ایمان را
ز لطف شامل خود نامهٔ امان برسان
طفیل جمع من خستهٔ پریشان را
شفای جمع ز جمعیت روان برسان
نیام حسود که خواهم مراد خود تنها
مرا به جمله غریبان به خان و مان برسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از صبا میخواهد که پیغامها و احساساتش را به دیگران برساند. او از دلتنگی خود، عشق و محبت به یاران و دوستان سخن میگوید و از صبا میخواهد تا تمام احوالات و سلامهایش را به گلها، بلبلان و عزیزانش منتقل کند. شاعر به گویایی و دلانگیزی سخن گفتن تأکید دارد و به تشابهاتی میان معانی عاشقانه و زیباییهای طبیعی اشاره میکند. او همچنین از امید به وصال و پیوند دوباره با یارانش یاد میکند و در کل، ضعف و قدرت، عشق و غم را در قالب پیغامهایی زیبا و شاعرانه ابراز میدارد.
هوش مصنوعی: ای نسیم، سلام بلبل را به گلستان برسان و داستان غمهای من را به دلهای دیگران منتقل کن.
هوش مصنوعی: جسم خود را به عنوان هدیهای به تو تقدیم کردم، به گونهای که جان خود را به تو میسپارم و از تو میخواهم که جانم را به آنجا که باید برسانی.
هوش مصنوعی: به نرمی و آرامی مانند بادی در حال عبور، وقتی که زین سفت و سنگین شد، میتوانی کنترل بیشتری بر فعالیتهایت داشته باشی و در این لحظه، میتوانی آزادی بیشتری به حرکت خود بدهی.
هوش مصنوعی: اگر فردی با قدرت و توانایی خاصی که دارد، از شدت و سختی جلوههای زندگی کاسته شود، خود را مانند سنبلهای نرم و قابل انعطاف نشان میدهد، و نیز میتواند از آن دور با نگاهی به کهکشانها به اوجهای بلندی برسد.
هوش مصنوعی: من از نظر جسمی ضعیف هستم و قلب حساسی دارم و صبرم تمام شده است. بنابراین، اکنون وقت آن است که سخن من را به آنجا برسانی.
هوش مصنوعی: لحظهای از آداب و رسوم ادب غافل مشو، زیرا این امر لازمه بیان واضح و رساست؛ پس آن را به درستی منتقل کن.
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی چطور این پیام را به دیگران منتقل کنی، به روشی که من به تو میگویم، آن را برسان.
هوش مصنوعی: اگر قصد دیدن محبوب را داری، در ابتدا به باغ برو و پیام دوستان را به او برسان.
هوش مصنوعی: با لطافت و زیبایی، گل را از زبان سوسن پیامی برسانید و از طرف سرو، پیامی برای ارغوان ببرید.
هوش مصنوعی: وقتی سلام من را به کسی رساندی، از شعر من یک بیت به پرندهای که غزل میخواند بگو و به او برسان.
هوش مصنوعی: دهانت را با د racی شفاف و دلپذیر بشوی، مانند غنچهای که با سلام به درختان سرو و صنوبر میگوید، خود را به آنها برسان.
هوش مصنوعی: حکایت زیبایی صورت او آنقدر دلنشین است که زیر پایش داستانی از حسرت و اشتیاق را روایت میکند. این زیبایی و جواهرات درخشان او را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که صدای دلفریب بلبل را به گل رساندی، داستان غم و نالهٔ قمری را هم به مشتریان گل و زیبایی منتقل کن.
هوش مصنوعی: به ستایش غنچه مانند بلبل هزار ساز و نوازش کن، و سخن لاله را مانند سوسن، به زبانهای مختلف منتشر کن.
هوش مصنوعی: به هر کجا که میروی، با خود رایحهای از گل و سنبل ببر و در هر جایی که میرسیدی، اندکی از آن را به دیگران هدیه بده.
هوش مصنوعی: اگر خودت را شایسته نشان دهی، پیش او پذیرفته خواهی شد؛ پس با نام ناصر، نشانهات را به او برسان.
هوش مصنوعی: به صداهای دلنشین یار گوش کن و دُر و گوهرهای زیبا و ارزشمند شعر را به او هدیه بده.
هوش مصنوعی: به چشم او زیبایی خاصی وجود دارد که حتی در عین بیماری هم جذاب به نظر میرسد، اگر بتوانم ویژگیهای جسم ضعیف او را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: از خواب شیرین خود بیدار نشو، بلکه اجازه بده شخص جذاب و فریفتهکننده بیدار شود. با واسطهای، پیامی را به او برسان.
هوش مصنوعی: من از طریق کلام و پیوندهایی که برقرار میکند، حساب و کتابهایی دارم و هر کدام از اینها را به نوعی میتوانم منتقل کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که خط او مانند دود از آتش چهرهاش به وجود آمده، این خط به سمت من آیهای از سوره دخان را میآورد.
هوش مصنوعی: چشمهای من که پر از اشک و اندوه است، مانند هدیهای است. اگر خاک درگاه تو نبود، من به کجا میرفتم؟
هوش مصنوعی: وقتی غبار و گرد و غبار بر سر راهم وجود دارد، مرا به آرامی و بدون مشکل در مسیرم هدایت کن، و اگر گرد و غباری بلند نشود، مرا به کاروان برسان.
هوش مصنوعی: اگر فرصت نداری که ملاقات کنی، میتوانی مرا فراموش کنی و به جای من پیامم را به دوستان برسانی.
هوش مصنوعی: به خاطر دوست، در هر جا که بروم داستانی از من به وجود آمده است. پیام من را به دوستانم منتقل کن تا از داستانم باخبر شوند.
هوش مصنوعی: سلام من به بخارا در صبح زود از شام، از این سوی جهان تا آن سوی برسان.
هوش مصنوعی: داستان من، مانند خورشید، جهانی را روشن کرده است و از شهر قیروان به همه جا انتشار یافته است.
هوش مصنوعی: ای همای بزرگ و خوشبخت که نام تو درخشنده است، با بخت نیک خود، مرا به آن سرزمین خوشبختی برسان.
هوش مصنوعی: زمین را ببوس و سلام مرا از سوی نیاز به راس اندیشه کلاسی برسان.
هوش مصنوعی: وقتی که خداوند به بندگانش نعمت و فضل عطا میکند، سلام من را به پیشگاه خداوند برسانید.
هوش مصنوعی: حمید، مانند ابر رحمت، به ملت و دین خود خدمت میکند و تاثیرات مثبتش از وجودش بر روح و جان مردم میبارد.
هوش مصنوعی: عمر خود را به طور گزاف و بدون هدف صرف نکن، بلکه به دنبال دانش و معانی تازه و نوآورانه از این و آن باش و آنها را بیاموز.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی به مرتبه و مقام او برسی، از مرزهای محدودیتها عبور کن و به جایی برسی که دیگر مکان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از اندیشهی روشن او، ذرهای را نیز بهعاریّت بگیر تا نور نیکان را به مسیر برسانی.
هوش مصنوعی: به جایی بگو که از زیبایی و نیکویی من و اثر آن بر روح و دل من برایت خبری بهتر از بهشت برساند.
هوش مصنوعی: گفتار من از عالم غیب است و خالی از هر نقصی، لازم است این پیام را به دانای غیب، که علمش بیمانند است، برسانی.
هوش مصنوعی: اگر یتیمی از دریاهای تربیتی به در برسد، به گوش جان گوهر نظم من را به خوبی برسان.
هوش مصنوعی: پیامی از هفت نسل قبل به برادر رسیده است که از عقل پیر، سلامی برای جوان بفرستد.
هوش مصنوعی: ترس و نگرانی که من از محبت میزنم، به تو بگویم که این عشق را به دوستان خوب و مهربان برسان.
هوش مصنوعی: اگر غم جدایی مانع باشد، امیدوارم که کسی آن را برطرف کند و امید به وصال را به دلهای شاد برساند.
هوش مصنوعی: در میان هر یک از گروهها تفاوتی نگذار و سلام من را به همه برسان.
هوش مصنوعی: شوق و عشق را تنها با کسانی که عاشقند در میان بگذار، زیرا این احساسات عمیق و مخصوص هستند و نباید به دیگران منتقل شوند.
هوش مصنوعی: تمام prayers من همواره در مسیر همراه تو خواهد بود. به سلامت و خوشی برو و سلامم را به آنها برسان.
هوش مصنوعی: زبان خود را مانند شمشیر دراز نکن و مانند شمعی که نور میدهد، با لطافت و روشنی صحبت کن تا از طریق کلام خوب، دیگران را از ضرر و زیان آگاه کنی.
هوش مصنوعی: دستت را بالا ببری و بگو: ای خدا، به مؤمنان رحمت و لطف خود را برسان و نامهی امنیت را به آنها برسان.
هوش مصنوعی: به دنبال آوردن آرامش و درمان برای گروهی از دلسردان و پریشان حال هستی.
هوش مصنوعی: من حسود نیستم و دوست دارم خواستهام تنها برای من برآورده شود، حتی اگر به همه بیگانگان برسم و آنها را هم در نظر بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نسیم باد صبا بوی گلستان برسان
بگوش من سخن یار مهربان برسان
مرا ز آمد و شد زنده میکنی هر دم
بیاوبویی از آن ز لطف دلستان برسان
سپیده دم اگرت صد هزار کار بود
[...]
اگر مجال بود بندگی ابن یمین
ببارگاه جلال خدایگان برسان
نیاز من بزمین بوس او چو شرح دهی
سخن چنانکه تو دانی بآسمان برسان
نسیم صبح سلامم به دلستان برسان
پیام بلبل عاشق به گلستان برسان
به همرهیت روان را روانه خواهم کرد
روانه کرد به جانان روان روان برسان
هزار قصه رسیدست زمن به گوش به گوش
[...]
صبا تحیت بلبل به بوستان برسان
درود بنده بخان جهانستان برسان
دعای من که اجابت عنان کشندهٔ اوست
به آن گزیده سوار سبک عنان برسان
ز بخت سرکش خود کام بر من آن چه رسید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.