نخورند در گلستان، گل و لاله آب بیتو
به گلوی شیشهٔ می، نرود شراب بیتو
چو دو یار مهربانی که ز هم جدا نگردند
به چمن نمیگذارد قدم آفتاب بیتو
چو پیاله جلوهای کن به بساط بزم مستان
که ز موج باده دارد قدح اضطراب بیتو
نتوان کباب کردن اگر آتشی نباشد
همه حیرتم که من چون شدهام کباب بیتو
ز کجا سلیم خوابد شب دوری تو هیهات
که چو شمع تا نمیرد، نرود به خواب بیتو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی حس فقدان و جدایی را بیان میکند. شاعر به مقایسه زیباییهای گل و شراب با وجود محبوبش میپردازد و میگوید که هیچیک از این لذتها به تنهایی معنایی ندارند. او همچنین به روابط عاطفی دو یار اشاره میکند که بدون یکدیگر بیمفهوم هستند. شعله عشق و شوق در غیاب محبوب او را به اندازه کبابی میسوزاند و خوابش نیز در این دوری خواب آلود است. در کل، شعر به عمق وابستگی و تأثیر جدایی بر زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در گلستان، گلها و لالهها بدون تو نمیخندند و زیباییشان معنی ندارد. همچنین شراب در جام مینشیند، اما بدون وجود تو طعمی ندارد و جانی نمیگیرد.
هوش مصنوعی: دو دوست مهربان مانند هم هستند که هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند. به همین دلیل، چمن (دنیای زیبا) نمیگذارد که آفتاب بدون تو به آنجا بتابد.
هوش مصنوعی: به هنگام بزم و شادی، مانند پیالهای زیبا و دلربا خود را نشان بده، زیرا که این جام پر از شراب، به خاطر نبودن تو، ناآرامی را در خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: اگر آتش نباشد، نمیتوان گوشت را کباب کرد. من هم در حیرتم که چطور بدون وجود تو، مثل کباب شدم.
هوش مصنوعی: کجا سلیم میتواند به خواب برود در این شب طولانی از دوری تو؟ هرگز ممکن نیست که مانند شمع، تا وقتی که میسوزد، بدون تو بتواند بخوابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.