سخن بست از لبم احرام طوف کعبهٔ دلها
تماشا کن در او چون کاروان کعبه محملها
ز زهد و توبه در کار دلم صد عقده افتادهست
بیا ساقی مرا آزاد کن از قید مشکلها
بود سیب ذقن نقل می تحقیق، عارف را
بیابان حرم را بر سر چاه است منزلها
ز نی آموز در صحرا سماع بیخودی کردن
کمانچهوار باشی چند، کونجنبان محفلها؟
درین صحرا که بیش از دانه دهقان خفته در خاکش
به خود اندیشهای کن تا چه خواهد بود حاصلها
به دریایی که همچون نوح، من افکندهام لنگر
سفینه بر سر موجش بود تابوت ساحلها
قیاس مهر و کین هر کسی از خاطر خود کن
به هم چون دانههای سبحه راهی هست از دلها
سلیم امشب به یاد تربت حافظ قدحنوش است
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و معنویت سخن میگوید و به مسائلی چون زهد، توبه و همچنین آزاد شدن از قید و بندها اشاره میکند. او با نمادهایی چون کعبه و سماع، به جستجوی حقیقت و تجربههای عارفانه میپردازد. در این راستا، از ساقی میخواهد که او را آزاد کند تا بتواند به عمق این تجربیات برسد. شاعر همچنین به تأمل در زندگی و کسب معرفت اشاره دارد و به این نکته توجه میدهد که هر فرد باید در پی دستیابی به دلایل و نتایج افکارش باشد. در پایان، به یاد حافظ و نوشیدن دلانگیز شراب اشاره میکند که نمادی از شیرینی زندگی و حال خوش است.
هوش مصنوعی: در حالتی که قلبها مانند کعبهای مقدس هستند، از لبانم سخنی نمیگویم. فقط به تماشای این احساسات و حالتی که مانند کاروانی به دور کعبه میگردند، بپردازید.
هوش مصنوعی: از دیانت و خودسازی در دل من خیلی مشکلات و پیچیدگیها به وجود آمده است. بیا ای ساقی، مرا از این بندهای سختی که دارم آزاد کن.
هوش مصنوعی: سیب ذقن به مانند یک نقل است که در دنیای حقیقت، عارف در بیابان وسط حرم ایستاده و منزلهای او همانند چاه هستند.
هوش مصنوعی: از نی یاد بگیر که چگونه در بیابان بیخودی را تجربه کنی. مگر میتوانی به مانند کمانچه، در مجالس به حرکت درآیی و مشغول رقص و سماع شوی؟
هوش مصنوعی: در این بیابان که بیشتر از دانههایی که کشاورز در خاک خوابیدهاند، به خودت فکر کن که نتیجه چه خواهد بود.
هوش مصنوعی: به دریایی که مانند نوح، من لنگر کشتی را در روی موجهای آن انداختهام، تابوتی وجود دارد که به سواحل تعلق دارد.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که هر فرد باید احساسات خود را در مورد عشق و نفرت، که ممکن است از تجربیات و تفکرات شخصیاش نشأت بگیرد، مقایسه و کنار هم بگذارد. همانطور که دانههای تسبیح به هم مرتبط هستند، میان دلها نیز رابطهای وجود دارد که میتواند بر اساس این احساسات شکل بگیرد.
هوش مصنوعی: سلیم امشب به یاد گور حافظ جام مینوشد، ای ساقی، لیوان را پر کن و به من بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم
[...]
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها
خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها
مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری
که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها
دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه
[...]
بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دلها
مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزلها
به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من
هنوز اندر رهت تخم وفا میروید از گلها
گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن
[...]
تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها
که می بخشد صفای می فروغ خلوت دلها
انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکلها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
[...]
رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها
که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکلها
سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل
سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفلها
دل و می هردو روشن شد نمیدانم که تاب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.