شراب نقل نخواهد، بگیر ساغر را
که احتیاج شکر نیست شیر مادر را
درین محیط، قناعت به آب تلخی کن
همان به جام صدف ریز آب گوهر را
به راه عشق قدم چون نهی مجرد شو
برهنگی بود اسباب ره شناور را
مباد کم ز سرت سایه ی کلاه نمد
ببوس و بر سر شاهان گذار افسر را
سر برهنه ی خورشید را زوالی نیست
ز شمع پرس که چون تاج می خورد سر را
سلیم آینه در دیده آب می آرد
کند چو یاد، لب تشنه ی سکندر را
درین محیط ز من باخت نوح لنگر را
به ناخدا نبود نسبتی شناور را
چنان زمانه کمر در شکست پاکان بست
که در صدف چو سفیداب کرد گوهر را
چو شمع موم، نسب از پدر شود روشن
بری چو دختر رز چند نام مادر را؟
کسی که سیر خزان کرده است، می داند
که چیست نوحه گری در چمن صنوبر را
به یارنامه چو سازم رقم، کنم قراض
به جای نامه ز غیرت پر کبوتر را
سلیم، کفر ازان زلف بس که رونق یافت
بود به خواری اسلام رحم، کافر را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره موضوعاتی از قبیل عشق، هستی، و جریانات اجتماعی و مذهبی است. شاعر به مسائلی چون قناعت، صفا و پاکی در زندگی اشاره میکند و از عشق به عنوان راهی برای شناور شدن در عالم معنوی یاد میکند. او به برهنگی در عشق اشاره دارد و میگوید که باید از زرق و برق دنیوی بینیاز بود. در بیتهای دیگر به قدرت و عظمت خورشید و همچنین به ناکامیها و دردهای زندگی، از جمله در عشق و ارتباطات انسانی، میپردازد. نهایتاً، اشارهای به وضعیت جوامع و گسستهایی که در آنها وجود دارد، نیز میشود. شعر، با زبانی تمثیلی و تصویری، تجربیات انسانی و چالشهای زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که نوشیدنی خوشمزه و شادیبخش نیاز به توجیه و علت ندارد، پس بهتر است از لذتهای زندگی بهرهمند شویم و از آنها لذت ببریم، مثل شیر مادر که نیازی به دلیل ندارد.
هوش مصنوعی: در این فضا، بهتر است به آب تلخ قناعت کنی، زیرا همین آب میتواند گوهرهای گرانبها را در خود داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی به مسیر عشق گام میگذاری، باید از همه چیزهایی که تو را به دنیای مادی و ظاهری متصل میکنند، آزاد شوی. در این راه، بیپناهی و کنار گذاشتن زرق و برق دنیا، به معنای رهایی از موانع و محدودیتهاست.
هوش مصنوعی: سایهی کلاه نمدی تو کم نشود، پس آن را ببوس و بر سر شاهان بگذار.
هوش مصنوعی: خورشید هیچگاه از بین نمیرود و همیشه در اوج خود باقی است. شمع هم میتواند به ما بگوید که چگونه از زیبایی و شکوه خود لذت ببرد و گرما و نور خود را به اشتراک بگذارد، حتی اگر موقتی باشد.
هوش مصنوعی: سلیم آینه در چشمانش تصویر آب را به آرامی نشان میدهد، همانطور که یاد سکندر لب تشنهاش را به خاطر میآورد.
هوش مصنوعی: در این فضا، نوح لنگر خود را گم کرده است و هیچ نسبتی با ناخدا ندارد. او در حالتی از شناوری است که نشان میدهد از شرایط خود دور افتاده و ارتباطش با رهبری و هدایت قطع شده است.
هوش مصنوعی: زمانه به قدری بر پاکان سخت گرفت که مانند صدفی، درون خود گوهر را به سفیدی تبدیل کرد.
هوش مصنوعی: مانند شمعی که با ذوب شدن روشن میشود، نسب و اصالت از پدر مشخص میشود. اما اگر دختر مانند گل رز باشد، چندان توجهی به نام مادر ندارد؟
هوش مصنوعی: کسی که تجربهی سختیها و تغییرات زندگی را دارد، میداند که چه حسی دارد وقتی در میان طبیعت و زیباییها، غم و اندوهی از دست دادن را احساس کند.
هوش مصنوعی: وقتی که نامهای برای محبوبم بنویسم، برای نشان دادن غیرتم، میخواهم آن را با پر کبوتر تزئین کنم.
هوش مصنوعی: کافر را به خاطر زلفهایش که زیبایی و رونق را به کفر میدهد، بگذارید در خفت و ذلت اسلام رحمت کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه غم ز آه من آن خط روح پرور را؟
که برگریز نباشد بهار عنبر را
ز دل سیاهی آب حیات می آید
که تشنه سر به بیابان دهد سکندر را
ز چهره سخن حق نقاب بردارد
[...]
شکست شمر لعین حرمت پیمبر را
به قتل زاده زهرا گرفت خنجر را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.