جهان علم و بحر فضل و کوه حلم ای کآمد
سپهر مجد و برج فضل را قدرت ثریائی
زهی ذات همایون تو کاندر عرصهٔ عالم
چنان باشد که باشد در میان قطره دریائی
نظیرت در هنر مانند عنقا بود در عالم
به عالم گر نبودی همچو عنقا نام عنقائی
نه عیسائی ولی لطفت بود جانبخش درمانی
نه موسائی ولی رایت بود تابنده بیضائی
بود دست جوادت ابروابر گوهر افشانی
بود شمع ضمیرت مهر و مهر عالم آرائی
چراغ مهر، بزم دانشت را شمع زرینی
رند چرخ، صحن حضرتت را فرش دیبائی
بود روی و ضمیر و دست و طبعت کآمدند الحق
جهان را روشنی بخشی و کار رشک فرمائی
یکی ماه دل افروزی، یکی مهر جهانتابی
یکی ابر درافشانی، یکی بحر گهرزائی
نکردی تربیت گر مهر رای عالم آرایت
که آمد تربیت فرمای هر پنهان و پیدائی
نگردیدی به عمان درتابان قطره ی آبی
نگشتی در بدخشان لعل رخشان سنگ خارائی
ترابا خویش دیدم سر گران و داشتم چندی
از این غم جان بی صبری و حال نا شکیبائی
مرا بگذشت در دل کز پی تقریب این مطلب
فرستم سویت اشعار متین ابیات زیبائی
ولی چون گفته شد این چند بیت و وقت آن آمد
که کلک گوهر افشانم کند از مطلب ایمائی
به من چون بیش گشتی مهربان و ذره سان دادی
مرا در سایه ی خورشید لطفت باز مأوائی
کنون آن به کز این مطلب بکوشم بر دعای تو
که نبود غیر از اینم هر زمان در دل تمنائی
به عالم نیست تا چون نغمه ی دلکش طرب بخشی
به گیتی نیست تا چون جام صهبا بهجت افزائی
به بزمت روز و شب ناهید گردون نغمه پردازی
به دستت سال و مه خورشید تابان جام صهبائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف و مدح یک شخصیت بزرگ و بافضیلت است که در آن به ویژگیهای برجسته او اشاره شده است. شاعر به ستایش علم، نیکی، سخاوت و قدرت این شخصیت میپردازد و او را در میان دیگران بینظیر و همچون دریا و کوه توصیف میکند. شاعر میگوید که این شخصیت مانند خورشید درخشانی است که به دیگران روشنی و زندگی میبخشد و در عین حال، دست او با سخاوت گوهری را به دیگران افشانی میکند. همچنین، از مهربانی و لطافت او سخن گفته و به تأثیر مثبتش بر جهان اشاره میکند. در پایان، شاعر از دلتنگی و ناامیدی خود میگوید و امید دارد که به سایهی لطف این شخصیت محبوب بازگردد و خواستههایش را برآورده ببیند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف برتری و فراوانی علم و فضیلت و شکیبایی در جهان میپردازد. در این جا، به شخصی اشاره میشود که به عنوان شخصیتی برجسته و قدرتمند در عرصه علم و فضیلت شناخته میشود و او را به عنوان ستارهای در آسمان عظمت و برتری توصیف میکند. این فرد به نوعی برتری و مقام والای خود در جامعه تأکید میکند.
هوش مصنوعی: چه زیبایی دارد وجود تو که در دنیای بزرگ به مانند دریا در میان قطرهای از آب میباشد.
هوش مصنوعی: شما در هنر بینظیر هستید، مانند پرندهی افسانهای "عنقا" که در دنیا همتا ندارد. اگر نبودید، همچون این پرندهی شگفتانگیز، فقط نامی از شما باقی میماند.
هوش مصنوعی: تو نه مسیحی هستی، اما مهربانیات مانند دارویی است که جان میبخشد. تو نه موسی هستی، اما پرچم تو مانند نور درخشان است.
هوش مصنوعی: دست تو مانند ابروان زیبا و گوهرشکن است و روشنایی قلبت دلی سرشار از محبت و زیبایی به جهان میبخشد.
هوش مصنوعی: نور عشق، جشن دانشت را روشن میکند و ستارهی گرداگرد، میدان مقدس تو را با فرشی از ابریشم آراسته است.
هوش مصنوعی: وجه و نیّت و رفتار و طبیعت تو، حقیقتاً به جهان روشنی و زیبایی میبخشد و باعث حسادت دیگران میشود.
هوش مصنوعی: یک نفر وجود دارد که دلها را روشن میکند، دیگری مانند خورشید درخشان و تابان است. یک نفر هم مثل ابر، ریزش نعمت و برکت دارد و دیگری همچون دریا، گوهرها و ارزشها را به دوش میکشد.
هوش مصنوعی: اگر تو مربی خوبی نبودی، که محبت و اندیشهی جهان را در دل داری، پس هر کسی که از پنهان و آشکار وجود دارد، تربیت نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در عمان به دنبال نوری نمیگردی و در بدخشان نیز سنگهای قیمتی را نمیبینی.
هوش مصنوعی: من با خودم فکر میکردم که چگونه میتوانم بار سنگین غم را تحمل کنم و به خاطر این ناامیدی و حال ناپایدارم، مدتی است بیتاب و بیقرار هستم.
هوش مصنوعی: من از دل خود عبور کردم تا به هدف این موضوع نزدیک شوم و شعری زیبا و متین را به سمت تو ارسال کنم.
هوش مصنوعی: اما وقتی این چند بیت گفته شد و لحظهای فرا رسید که قلمم بر افشاندن ارزشها و نکات دلخواه بپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که توجه و محبت تو به من بیشتر شد، و این محبت مثل ذرهای که در نور خورشید میدرخشد، مرا در آغوش لطفت قرار دادی و به من جایی برای آرامش بخشیدی.
هوش مصنوعی: اکنون من برای این موضوع تلاش میکنم و از دعای تو کمک میخواهم، زیرا در هر زمان تنها آرزوی من همین است که در دل دارم.
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ چیزی وجود ندارد که مانند صدای دلنشین موسیقی، شادی و سرور به همراه آورد، و هیچ چیز دیگری هم نیست که همانند یک جام شراب، لذت و نشاط را افزایش دهد.
هوش مصنوعی: در روز و شب، ناهید آسمان مانند یک مهمانی برای تو نغمههایی را میسازد و تو با دست خود، سال و ماه را بهدست میگیری. خورشید تابان هم به مانند یک جام شراب در اختیارت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بهار آمد من و هر روز نو باغی و نو جایی
به گشتن هر زمان عزمی به بودن هر زمان رایی
قدح پر باده رنگین به دست باده پیمایی
چو مرغ از گل به گل هر ساعتی دیگر تماشایی
نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
[...]
شبی تاری چو بیساحل دمان پر قیر دریائی
فلک چون پر ز نسرین برگ نیل اندوده صحرائی
نشیب و توده و بالا همه خاموش و بیجنبش
چو قومی هر یکی مدهوش و درمانده به سودائی
زمانه رخ به قطران شسته وز رفتن برآسوده
[...]
ایا بی حد و مانندی که بی مثلی و همتایی
تو آن بی مثل و بی شبهی که دور از دانش مایی
ز وهمی کز خرد خیزد تو زان وهم و خرد در وی
ز رایی کز هوا خیزد تو دور از چشم آن رایی
پشیمانست دل زیرا که تو اسرارها دانی
[...]
خرد را دوش میگفتم که ای اکسیر دانایی
همت بیمغز هشیاری همت بیدیده بینایی
چه گویی در وجود آن کیست کو شایستگی دارد
که تو با آب روی خویش خاک پای او شایی
کسی کاندر جهان بیهیچ استکمال از غیری
[...]
زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی
زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی
امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم
خطاب انجم و چرخست مولانا و مولائی
اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.