گنجور

 
سحاب اصفهانی

ندارد تحفهٔ جان گر حقارت

زما صد جان و از او یک اشارت

عبارت از حیات جاودان چیست؟

لب شیرین آن شیرین عبارت

بهای بوسه ی جان بخش جان خواست

ندانم چیست سودش زین تجارت؟

اگر از شوق خواهی نسپرم جان

نهان از من به قتلم کن اشارت

چه داری پر عتاب آن لعل شیرین؟

ز شیرینی نکو نبود مرارت

کس از زهاد بوی عشق یابد

گر از کافور کس یابد حرارت!

غمین برگشت از آن کو قاصد من

مگر بر قتل من دارد بشارت

دمید از باغ حسنش سبزه ی خط

فزون شد گلستانش را نضارت

نماند دل به دست کس (سحابا)

چو ترک من گشاید دست غارت

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
باباطاهر

نپرسی حال یار دلفکارت

که هجران چون کند با روزگارت

ته که روز و شوان در یاد مویی

هزارت عاشق با مو چه کارت

سید حسن غزنوی

چو دولت رفت بر تخت امارت

مه تاجش پذیرفت استدارت

وزیری جست فحل و شهم و مقبل

که باشد در همه کارش مهارت

بسازد کار عقبی از کفایت

[...]

عطار

زهی روز قیامت روز بارت

خلایق سر به سر در انتظارت

گنه کاران بر جان خورده زنهار

همه جان بر کف اندر زینهارت

کجا پیغمبری دانی که آن روز

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۴۹ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه