فداک ابی و امی این تمشی
براق آمد مگر بر عزم عرشی
تورا چه عالم و چه عرش و چه فرش
که صد عالم ورای عرش و فرشی
کنون روحانیان عرش را بین
چو سر بر خط نهاده انس و وحشی
تویی سلطان مطلق در دوعالم
که خط دادندت انس و جان به خوشی
ز بس کامد به نزدیک تو جبریل
شده چون دحیه الکلب قریشی
چو اندر عالم جان اوفتادی
از آن بی سایه دایم میدرفشی
چو دایم رحمة للعالمینی
بران جرم دو عالم را ببخشی
نگردد مطلع بر نقش تو کس
که تو برتر ز نه طالق بنفشی
چو تو برتر ز افلاکی به جز حق
که داند تا چه نوری و چه نقشی
فسبحان الذی اسری بعبده
الی الملکوت و الجبروت کله
زهی از عرش اعلی بر گذشته
وز آنجا عرش بالا بر گذشته
چه گویم من که از هر جا که گویم
به صد عالم از آنجا بر گذشته
همه روحانیان بر جای مانده
تو در بی جایی از جا بر گذشته
هم از عقل معظم پیش رفته
هم از روح معلی بر گذشته
قیامت نقد امروزت که هاتین
تو از دی و ز فردا بر گذشته
به خاصیت تو دری عالم افروز
ز قعر هفت دریا بر گذشته
به یک دم چون گهر از طشت پر زر
ازین نه طشت مینا بر گذشته
به نور جان به ذات حق رسیده
ز آلا و ز نعما بر گذشته
شده مستغرق نور مسما
ز اعداد و ز اسما بر گذشته
زهی دانای اسرار معانی
ورای این جهان و آن جهانی
زهی سلطان دارالملک افلاک
زهی تخت تو عرش و تاج لولاک
مجره زان پدید آمد که یک شب
فلک از دست قدرت جامه زد چاک
قزح زان آشکارا شد که یک روز
کشیدی از علی قوسی بر افلاک
ز اول حقه یک شب مهرهٔ ماه
بدو بنمودهای دست تو زان پاک
تو آن وقتی نبیالله بودی
که آدم بود یک کف خاک نمناک
اگر نور وجود تو نبودی
بماندی در کف او آن کف خاک
چو پیش هو زنی هویی جگرسوز
شود چون ناف آهو نافهٔ ناک
فرو ماند چو خر در گل ز مدحت
دو اسبه گر بتازد عقل و ادراک
ندارد هیچ کس با پشتی تو
ز جرم جملهٔ روی زمین باک
زهی دارای طول و عرض اکبر
شفاعت خواه مطلق روز محشر
زهی روز قیامت روز بارت
خلایق سر به سر در انتظارت
گنه کاران بر جان خورده زنهار
همه جان بر کف اندر زینهارت
کجا پیغمبری دانی که آن روز
نسوزاند سپند روزگارت
تویی مختار کل آفرینش
که حق بی علتی کرد اختیارت
چو تو بر باد دیدی ملک عالم
به ملک فقر آمد افتخارت
به صورت چرخ از آن فوق تو افتاد
که چرخ آمد طبقهای نثارت
فلک زان میدود با طشت خورشید
که هست از دیرگاهی طشت دارت
به فراشی از آن میآیدت ابر
که از خاکی تورا نبود غبارت
تورا چون حارس و چون حاجب آمد
مه و خورشید در لیل و نهارت
فلک با خواجگی خود غلامت
چو لام منحنی از دال نامت
زهی خاک درت تریاک اعظم
طفیلی وجودت کل عالم
زهی موسی عمران بر در تو
به هارونی میان دربسته محکم
زهی دربان تو یعنی که افلاک
شده چوبک زنت عیسی مریم
تو را شیطان مسلمان گشته جاوید
ولی پیچیده سر از پیش عالم
اگر با نام حق نامت نگویند
که را باشد مسلمانی مسلم
نیاید خستهای کو منکرت شد
بجز خاکستر خود هیچ مرهم
عدو گر بنگرد در تو به انکار
نماند مردمش در دیده محکم
نگین میخواست از مهر تو گردون
از آن شد حلقه وش مانند خاتم
نگینش چون نشد مهر نبوت
لبان خویش نیلی کرد ازین غم
اگر در نطق آیم تا قیامت
نیارم گفت یک وصف تمامت
زهی مه را رخت تنویر داده
به یکسو روز را شبگیر داده
جمالت حسن را در بر گرفته
کمالت عقل را تشویر داده
خرد نطق خوشت را کار بسته
شکر لعل لبت را شیر داده
عروش هشت جنت در فراقت
ازین نه بم نوای زیر داده
چو خوشه ده زبان گشته نهم چرخ
صفاتت صد یکی تقریر داده
ازین طاق چهارم روی خورشید
ز عکس رای تو تأثیر داده
قضا دیده قدر مایه ز قدرت
ز کف سر رشتهٔ تقدیر داده
به فرمان تو ای فرمان ده جان
عذاب خلد را تأخیر داده
دل عطار مجنون غم تو
تو از زلف خودش زنجیر داده
به هم نامی حق دارم زهی قدر
به هم نامی نکو نامم کن ای صدر
دلی کایینهٔ اسرار گردد
غلام خواجهٔ احرار گردد
تویی آن خواجه کز یک شاخ نعتت
دو عالم خلق برخوردار گردد
تویی آن مرد کز نور وجودت
عدم آبستن اسرار گردد
تویی آن صدر کز دریای جودت
کفی بحر و نمی امطار گردد
دل من یا رسول الله خفته است
دلی در بند تا بیدار گردد
چه کم گردد ز بحر بی نهایت
که یک شبنم دری شهوار گردد
دل عطار را گر بار دادی
دلی بیدار معنیدار گردد
نکوکارا مگر کاری شود پیش
چو کاری رفت مرد کار گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش مقام پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، پرداخته و او را سلطان مطلق و برتر از تمام مخلوقات میداند. شاعر بر عظمت و نورانیّت وجود ایشان تأکید میکند و میگوید که او حتی در روز قیامت نیز شفاعت خواهد کرد. به نقش و مقام او در آفرینش اشاره شده و ذکر شده است که او از بهشت و عرش بالاتر است.
شاعر همچنین به ویژگیهای معنوی حضرت و تأثیر او بر هستی اشاره دارد و میگوید که در غیاب او مخلوقات دچار سردرگمی هستند. در نهایت، شاعر از دل خود سخن میگوید و آرزو میکند که دلش از خواب غفلت بیدار گردد و درک و تمجید بیشتری از مقام شامخ پیامبر داشته باشد.
هوش مصنوعی: جانم فدای تو، ای کسی که نور وجودت درخشان است. آیا این حرکت پرماجرا به خاطر عزم و ارادهای الهی و عظیم نیست؟
هوش مصنوعی: تو را چه اهمیتی دارد که به چه چیزی در دنیا تعلق داری، چه به بلندای آسمان یا به زمین، زیرا فراتر از هر چیز معمولی و شناخته شدهای وجود دارد.
هوش مصنوعی: اکنون روحانیان مقام بلند را مشاهده میکنند، در حالی که انسان و موجودات وحشی سر بر خط گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: تو فرمانروای بیچون و چرای دو جهان هستی که به خاطر خوشی و زیبایی، انسانها و جانها به تو خدمت میکنند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه جبرئیل به نزد تو میآید، مانند دحیه الکلب قریشی شده است. دحیه الکلب مردی از قریش بود که به خاطر جمال و زیباییاش مورد توجه قرار داشت. این جمله به معنای آن است که نزد تو افراد برجسته و زیبا از نظر روحی و معنوی میآیند.
هوش مصنوعی: زمانی که در دنیای روح قرار میگیری، به مانند پرچمی که همیشه در سایهای نیست، به جستجوی روشنایی و حقیقت میپردازی.
هوش مصنوعی: با مهربانی و رحمت همیشگیات، گناهان این دو جهان را مورد بخشش قرار دهی.
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند بر نقش تو واقف شود، زیرا تو برتر از آنی که در رنگ بنفش طالق به تصویر کشیده شدهای.
هوش مصنوعی: جز خدا کسی نمیداند که تو چه نور و چه شکلی داری، چرا که تو از آسمانها بالاتر هستی.
هوش مصنوعی: بنابراین پاک و بینقص است آن کسی که بندهاش را در شب به آسمانها و دنیای عظیم قدرت و سلطنت برد.
هوش مصنوعی: از بلندای آسمان، نعمتها و برکاتی به این دنیا نازل شده است و میتوان گفت که همه چیز از آنجا سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چه بگویم، چرا که هر چیزی را که بخواهم بگویم، سالها از آن گذشته و فراتر رفته است.
هوش مصنوعی: تمامی روحانیون و علما به خاطر تو در وضعیت بیثباتی باقی ماندهاند و از گذشته دور ماندهاند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فرد هم از دانش و عقل خود بهرهبرده و هم از روح و انرژی معنوی برخوردار است. او با استفاده از هر دو جنبه، به پیشرفت و تعالی دست یافته است.
هوش مصنوعی: حساب و کتاب روز قیامت، در واقع بازتاب اعمال امروز توست؛ به عبارت دیگر، آنچه که امروز انجام میدهی، تأثیراتی در روزهای گذشته و آینده خواهد داشت.
هوش مصنوعی: شما به قدری با استعداد و با ویژگیهای خاص هستید که نوری همچون روشنایی عالم از عمق هفت دریا به سمت شما میتابد.
هوش مصنوعی: در یک لحظه مانند مروارید از ظرف پر از طلا به سوی جلو حرکت کن و به این ظرف مینا که در گذشته است، اهمیت نده.
هوش مصنوعی: به نور جان و وجود حق دست یافته و از زشتیها و نعمتها عبور کرده است.
هوش مصنوعی: غرق در نور و معنای نامها و عددها شدهام و به زمانهای گذشته پیوستهام.
هوش مصنوعی: آفرین بر کسی که به رازهای معانی عمیق و پیچیده فراتر از این دنیا و دنیای دیگر آگاه است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، که تیرگی آسمان را روشن کردهای، خوشا به حال تخت پادشاهیات که همان عرش خداوند است و تاجی که بر سرت میدرخشد.
هوش مصنوعی: بخاطر قدرتی که در آسمان وجود داشت، یک شب ستارهای به گونهای ظاهر شد که گویی آسمان خود را پاره کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که وجود علی به ویژه در روزی خاص، تأثیری عمیق و فراگیر بر کیهان و جهان هستی گذاشت که مانند قوس قزح (رنگینکمان) درخشان و واضح شده است. وجود او سبب ظهور زیبایی و روشنایی در عالم گردید.
هوش مصنوعی: از ابتدا، یک شب، سیارهٔ ماه را به او نشان دادهای و دست تو از آن پاک است.
هوش مصنوعی: تو زمانی که آدم تنها یک تکه خاک مرطوب بود، پیامبر خدا بودی.
هوش مصنوعی: اگر وجود تو نبود، همچنان در دنیای مادی و بیارزش باقی میماندی.
هوش مصنوعی: وقتی که در حضور محبوب فریاد زنی، دل از درد و شوق میسوزد و احساساتت مثل نافهٔ آهو سر به آسمان میزند.
هوش مصنوعی: اگر عقل و درک نتوانند به خوبی او را ستایش کنند، مانند خری که در گل مانده است، عقبمانده و ناتوان خواهد ماند.
هوش مصنوعی: هیچکس به خاطر تمام گناهان موجود در دنیا نباید نگران تو باشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که دارای بزرگترین ویژگیها هستی، در روز قیامت شفاعت کن.
هوش مصنوعی: چه روز زیبایی در قیامت خواهد بود، در آن روز همه مردم در انتظار تو هستند.
هوش مصنوعی: بدکاران به خود آسیب زدهاند، پس بهخود بیندیش و جانت را حفظ کن، زیرا همه جانها در خطرند.
هوش مصنوعی: کجا میتوانی پیغمبری را پیدا کنی که در آن روز، آتش روزگارت را خاموش نکند؟
هوش مصنوعی: تو اولین و برترین موجوداتی که خداوند با علم و اراده خود به تو اختیار و انتخاب داده است.
هوش مصنوعی: وقتی که تو دیدی پادشاهی و عظمت دنیا به باد رفته، در آن حال فخر و brag پیشه کن که به فقر دست یافتهای.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتهای تو، مانند چرخشی که میافتد، دیگران نیز به سوی تو آمده و عطایای فراوانی را تقدیم میکنند.
هوش مصنوعی: آسمان با طشتی پر از نور خورشید در حال حرکت است، چرا که از زمانهای دور، این طشت همیشه وجود داشته است.
هوش مصنوعی: ابر از آسمان بر تو میبارد، به گونهای که هیچ غباری از خاک برای تو باقی نمیگذارد.
هوش مصنوعی: تو برای من همچون نگهبان و محافظ هستی، مانند ماه و خورشید که در شب و روز همراه من هستند.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر مقام و عبودیتی که دارد، مانند یک غلام در خدمت توست، همانطور که لام، که به شکل خمیده است، از دال نام تو پایین آمده است.
هوش مصنوعی: ای کاش خاک درگاه تو که مهمان پر ارزشترین نعمتهاست، خالص ترین سرمستکنندهها در وجودت به همه عالم تقدیم شود.
هوش مصنوعی: خوشا به حال موسی پسر عمران که در پیش تو قرار دارد، همچون هارون که در بین درهای بسته و محکم است.
هوش مصنوعی: ای دربان، تو چنان باعظمت و بزرگ هستی که مثل چوبی در افلاک به نظر میرسی، انگار که زنی چون مریم، عیسی را به دنیا آوردهای.
هوش مصنوعی: شیطان به شکل مسلمان درآمده و جاودانه شده، اما در عین حال از چیستی خود پرده برمیدارد و خود را نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: اگر نام تو را با یاد خدا نبرند، پس آیا میتوان گفت که تو واقعاً مسلمان هستی؟
هوش مصنوعی: اگر خستگی به سمت کسی بیاید که او را زیر سؤال بردهای، جز خاکستر خود هیچ درمانی برای آن نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: اگر دشمن به تو نگاه کند، دیگر نمیتواند انکار کند که تو چقدر محکم و استوار هستی و مردم هم این را میبینند.
هوش مصنوعی: نگین به عشق و محبت تو آرزو داشت و آسمان نیز از آن به شکل حلقهای زیبا شبیه به انگشتر درآمد.
هوش مصنوعی: وقتی نگینش نتوانست نمایانگر نشانههای پیامبری باشد، لبانش از درد و غم به رنگ نیلی در آمد.
هوش مصنوعی: اگر من تا قیامت صحبت کنم، نمیتوانم به طور کامل تو را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: چه خوشحالی که ماه، نور خود را به رخت بخشیده و روز را به شب پیوند زده است.
هوش مصنوعی: زیبایی تو، زیبایی را در آغوش گرفته و کمال تو، عقل را به شوق آورده است.
هوش مصنوعی: عقل و هوش تو زبانت را به کار انداخته و صحبتهای شیرین تو مثل شکر است که از لبههای لبان تو میریزد.
هوش مصنوعی: وجود تو برای من از هر بهشتی ارزشمندتر است و در غیابت، دل از نواخوانی دارد، گویی در آنجا به مقام بلندی رسیدهام.
هوش مصنوعی: من مثل خوشههای انگور، تو را توصیف کرده و صفاتت را به گونهای بیان کردهام که هر یک از آنها با دیگری تفاوت دارد، ولی همهی آنها به تو مرتبطاند.
هوش مصنوعی: به خاطر تأثیر عقاید تو، بر روی طاق چهارم و نور خورشید، این تغییرات به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: سرنوشت انسان به اندازه توانایی و قدرتش تعیین میشود و در نهایت، اختیار و رشتهای که زندگیاش را میسازد به دست خود اوست.
هوش مصنوعی: به دستور تو، ای فرمانروا، عذاب جهنم را به تأخیر انداختهام.
هوش مصنوعی: دل عطار همواره در غم تو گرفتار است، مثل زنجیری که از زلف خود به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: من باید از نام نیک و شایستهای که دارم، به خوبی یاد کنم و این نام را ستایش کنم. ای صدر، کمک کن تا این نام با ارزش را به خوبی بشناسم و از آن بهره ببرم.
هوش مصنوعی: دل زمانی که حامل اسرار باشد، به غلام و خدمتگزار کسی تبدیل میشود که آزاد و رها است.
هوش مصنوعی: تو آن سروری هستی که با یک خصوصیت نیکوی خود، دو دنیای آدمیان را بهرهمند میسازی.
هوش مصنوعی: تو آن شخصی هستی که به خاطر وجودت، ناشناختهها و رازها به وجود میآیند و به زندگی و مفهوم جدیدی دست پیدا میکنند.
هوش مصنوعی: تو همچون نقطهای هستی که از دریا و بخشش تو موجهای باران برمیخیزند.
هوش مصنوعی: دل من برای تو، ای پیامبر خدا، در خواب است و دلی دیگر در قید و بند است تا بیدار و آزاد شود.
هوش مصنوعی: اگر از دریا بینهایت یک شبنم کوچک برداریم، چه تغییری در دریا ایجاد میشود؟
هوش مصنوعی: اگر دل عطار را تسخیر کنی، دلی بیدار و پرمعنا شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر کار نیکان انجام شود، ممکن است که فرد باانگیزه و توانمند نیز در میدان عمل به موفقیت برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.