گنجور

 
سحاب اصفهانی

مقصود دو مدعای من آمد جفای تو

نبود رضای مدعی از مدعای تو

خضر و من از حیات ابد بهره یافتیم

او ز آب زندگی و من از خاک پای تو

در وصلت اشتداد به هجران تزاید است

ای درد عشق چیست ندانم دوای تو؟

رفتی و از پیت من و خلقی، ولی ز ضعف

من از قفای خلقی و خلق از قفای تو

هم جان به لب رسیده ز دست وفای دل

هم دل به جان زدست دل بیوفای تو

خلق خدای بر تو ز دست فغان من

در شکوه و زدست تو من بر خدای تو

تیری فگنده بر تو و پیکان خود (سحاب)

بگذاشت در دلت که بود خونبهای تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

در کوه پیش کبکان خواندم ثنای تو

کبکان شدند بسته به دام بلای تو

بر چشم سرمه کرده دویدند تا همه

روشن کنند دیده به عز لقای تو

امیر معزی

ای چرخ پیر بندهٔ تدبیر و رای تو

ای اختران چرخ همه خاک پای تو

هرچند روشن‌اند و بلند آفتاب و ماه

دارند روشنی و بلندی ز رای تو

جز کردگار عالم و سلطان روزگار

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سوزنی سمرقندی

ای صدر دین و دنیا بادا بقای تو

منشیندا کسی بجز از تو بجای تو

بیگانه باد با تو غم و آشنا طرب

بادا ببحر لهو طرب آشنای تو

بر کلک تست تکیه گه ملکت زمین

[...]

قوامی رازی

ای فخر روزگار من اندر ثنای تو

با دست عمر آنکه نجوید رضای تو

دارنده جهانی و جان آفرین خلق

منت بود که جان بدهند از برای تو

هربنده ای که طاعت تو ناورد به جای

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ای بر میان چرخ کمر از وفای تو

وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو

آراستست خطبه بفرخنده نام تو

وافروختست سکه بفر و بهای تو

انصاف نوبهار ز تاثیر عدل تست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه