شبی فرهاد اگر بیند به خواب آن لعل نوشین را
ز لوح سینه با ناخن تراشد نقش شیرین را
ز چین زلف خم در خم زنی رسم جهان بر هم
همه مشک آورند از چین تو از مشک آوری چین را
دل ما را قراری نیست جز در حلقهٔ زلفت
بلی در زیر زنجیر است آرامش مجانین را
مجو ای شیخ از ما جز طریق عشق و شیدایی
چه داند عاشق دلداده رسم کیش و آئین را
مرا گویند پنهان کن غم عشق و نمیدانم
چسان پنهان کنم رخسار زرد و اشک خونین را
جان آئینهٔ فکر تو است از زشت و از زیبا
نه بینی بد به عالم گر ببندی چشم بدبین را
صغیر از نور حکمت میشود چشم دلت روشن
اگر جانت شود نائل مقام حلم و تمکین را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به عشق و longing برای معشوق اشاره دارد. او در خواب زیبایی معشوق را میبیند و با ناخن خود نقوش شیرین او را بر سینهاش میکشد. زلف معشوق برای او آرامشبخش است و تنها در حلقه زلف او میتواند سکون و آرامش خود را بیابد. شاعر به شیخ توصیه میکند که از راه عشق دور نشود، زیرا عاشق واقعی نمیتواند از غم عشق پنهان شود. او همچنین بر این باور است که حقیقت و زیبایی در چشم عاشق نهفته است و اگر به حقیقت بنگرد، زیباییهای دنیا را میبیند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که حکمت میتواند دل را روشن کند و انسانی که به تمکین و حلم دست یابد، به مقام والایی میرسد.
هوش مصنوعی: شبی که فرهاد خواب آن محبوب دلنشین را ببیند، با ناخن خود تصویری از عشق شیرین را بر دلش حک میکند.
هوش مصنوعی: با توجه به زیبایی و جذابیت زلفهای خمیدهات، قوانین و نظم جهان را به هم میزنی. همه به خاطر زیبایی چهرهات به سراغ تو میآیند، اما تو زیبایی را از زلفهای خود میگیری.
هوش مصنوعی: دل ما نای آرامش ندارد مگر در چنگال زلفهای تو، که در این زنجیر، آرامش دیوانگان نهفته است.
هوش مصنوعی: ای شیخ، عشق و شیدایی دلیل و راهی است که ما از آن آگاهیم و جز آن چیزی نمیدانیم؛ عاشق واقعی از روشها و قوانین دین و مذهب چیزی نمیفهمد.
هوش مصنوعی: مرا میگویند که غم عشق را پنهان کنم، اما نمیدانم چگونه میتوانم چهره ی زرد و اشکهای خونیام را مخفی کنم.
هوش مصنوعی: روح و وجود تو مانند یک آئینه است که تنها تفکرات و احساسات تو را نمایش میدهد. اگر با دید منفی به دنیا نگاه کنی، تنها زشتیها را میبینی، اما اگر چشمان بدبین را ببندی، دیگر بدیها را در دنیا نخواهی دید و زیباییها جلوهگر میشوند.
هوش مصنوعی: اگر انسان به نور حکمت دست پیدا کند، دلش روشن میشود. به شرطی که جانش به مرتبهای از آرامش و ثبات برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترا گرهمچنین شاید بگوی آن سرو سیمین را
بگوی آن سرو سیمین رابگوی آن ماه و پروین را
بگو آن توده گل را بگو آن شاخ نسرین را
بگو آن فخر خوبان را نگار چین و ماچین را
که دل بردی و دعوی کرده ای مرجان شیرین را
[...]
الا ای باد شبگیری بگو آن لعبت چین را
چراغ نسل خاقان را جمال آل تکسین را
که تا دیدم رخ چون ماه و دندان چو پروینت
ز عشق تو نگهبانم همه شب ماه و پروین را
چنانی تو مرا درخور که شیرین بود خسرو را
[...]
دل و جان تا رهند از بند بگشا زلف مشکین را
به پایت میفتد آخر رها کن یک دو مسکین را
ز چندان تیر کز شوخی ز مژگان بر تراشیدی
یکی بر جان من افکن چه خواهی کرد چندین را
سر زلف ترا در چین بدین صورت رخ رنگین
[...]
وفا و مهر پیش آورد و برد از دل بدر کین را
خدا انداخت گویا در دل آن نازنین این را
نمیبیند سرم چون شمع شبها روی بالین را
به چشم دیگران پیوسته بینم خواب شیرین را
کدورت بیشتر آن را که جوهر بیشتر باشد
نمیگیرد غبار زنگ هرگز تیغ چوبین را
نیارد همنشین آنجا خلل در عیش تنهایی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.