گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

دمی در پای خم سرمان و بحر و بر تماشا کن

بیا و آنچه جم می دید در ساغر تماشا کن

میان ابروی جانان عجب جنگی است پیوسته

کمان و تیر و تیغ و دشنه و خنجر تماشا کن

در این زندان هشیاری چه خود را مبتلا داری

بیا در بزم مستان عالم دیگر تماشا کن

به دل کلک خیالت هر نفس نقش دگر بندد

حساب جمع و خرج خود در این دفتر تماشا کن

به هر رنگی که می داری به یکرنگی برآرم دم

چو منصورم در آتش سوز و خاکستر تماشا کن

سعیدا دیده ای در خویش جانان را ولی مبهم

قدم نه پیشتر از خویش، نیکوتر تماشا کن

 
sunny dark_mode