چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر
جنبش زلفش کند رخسارهاش را [نیلفر]
طوطی ما نطق خود را می تواند سبز کرد
حرف شیرینش کند چوب قفس را نیشکر
بوی گل از پا نیفتد گر فتد گل پیش پا
هر نسیمی می شود بر نکهت گل بال و پر
چون توان دیدن بلایی را که از اعجاز لطف
خویش را پنهان تواند کرد در عین نظر
از چنین بزمی نمی دانیم چون خواهیم رفت
یار بی پروا جهان بدمست و یاران بی خبر
در دل زندانیان را چون به تحریک آورد
نالهٔ زنجیر هم در گوش ما دارد اثر
ما نظربازیم از هر جا تماشا می کنیم
نیست غم گر افکند آن طاق ابرو از نظر
هست تا دل کی ز دست فکر می گردد خلاص
می کشد هر دم گریبان بحر را موج دگر
جوهر مردی در آن ساعت نمایان می شود
چون کنند آیینه مردان روبرو با هم دگر
ننگ و ناموسی نماند حرص چون آید به جوش
آب از رو می رود در وقت گرما بیشتر
نیست تا محشر سعیدا با شهیدانش خمار
خورده اند از نیش خنجر باده های درد سر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیتها به توصیف زیبایی و تاثیرات عشق و زیباییهای طبیعی میپردازند. شاعر با اشاره به زلف معشوق، نسیم و بوی گل، جاذبههای عشق را به تصویر میکشد. او همچنین به احساس آزادی و اسارت در دل عاشقان اشاره دارد و نشان میدهد که حتی در شرایط سخت و تحمل زنجیرها، زیبایی و عشق میتواند اثرگذار باشد. در نهایت، شاعر از اتحاد و همدلی مردان سخن میگوید و میافزاید که عشق و زیبایی میتواند طاقتفرسا باشد، اما ارزش وجودی خود را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم به زلف او دست میزند و آن را آشفته میکند، بهطور ناخواسته زیبایی چهرهاش نمایان میشود.
هوش مصنوعی: طوطی ما میتواند صحبت کند و حرفهای شیرینی بزند، اما باید برای آزادی و خوشبختی خود از قفس رهایی یابد.
هوش مصنوعی: اگر بوی گل از بین نرود، حتی اگر گل در کنار پای ما باشد، هر نسیمی میتواند عطر و زیبایی گل را به اوج برساند.
هوش مصنوعی: زمانی که نمیتوان دید که چگونه نعمتی شگفتانگیز میتواند در عین وضوح و توجه، خود را از چشم انسان پنهان کند.
هوش مصنوعی: در چنین جمعی نمیدانیم چگونه باید وداع کنیم، زیرا محبوب بیپروا در دنیای مستی به سر میبرد و دوستان نیز بیخبر هستند.
هوش مصنوعی: صدای ناله و زنجیر زندانیان به شدت بر دل و جان ما تأثیر میگذارد و ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: ما ناظرانی هستیم که از همه جا به زیباییها مینگریم. اگر آن ابروی کماندار بر ما سایه بیفکند، ما غمگین نمیشویم.
هوش مصنوعی: دل آدمی همواره در حال فکر کردن است و هر لحظه از چنگال این اندیشهها خود را رها میکند. مانند موجهای دریا که هر بار به سوی ساحل میآیند و دوباره به دریا بازمیگردند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، شخصیت و اصل مرد واقعی مشخص میشود، مشابه زمانی که مردان در مقابله با یکدیگر قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: هنگامی که حرص و طمع در انسان به اوج میرسد، دیگر چیزی از ویژگیهای اخلاقی و افتخاراتش باقی نمیماند. همانطور که در گرما، آب از سطح به بیرون میجوشد و این وضعیت بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت هیچ کس نمیتواند با شهیدان، که از زخم خنجر و نوشیدن دردها بیخبرند، به خوشی و شادابی زندگی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.