عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامهای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته به آتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفهتر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقههاش
که برون نتواند آمد حلقههاش از یکدگر
هرکه مشک نیک و دیبای نکو خواهد همی
معدن هر دو منم پس گو بیا وز من ببر
زانکه تا زلفین او بوئیدم و دیدم رخش
مغز من تبت شدهست و دیدگانم شوشتر
کین و مهر ار نه یکی باشد برِ عمرش چرا
من بر او بر مهربانم او به من بر کینهور
مهرش اندر جسم من آمیخته شد با روان
چهرش اندر چشم من آمیخته شد با بصر
گشتم از عشقش چنین ناپارسا بر خویشتن
پارسا گردم به مدح شهریار دادگر
خسرو مشرق، امین ملّت و فرّخنشان
خسرو مشرق، یمین دولت و پیروزگر
آنکه در هر چیز دارد رسم همچون نام خویش
و آنکه در هر کار دارد کام چون نام پسر
اصل نیک از فرع نیک آید نباشد بس عجب
همچنان آید پسر چون همچنین باشد پدر
خلق را مانَد که خلق از خاک باشد او ز نور
عقل را مانَد که معنی زیر باشد او زبر
عقل از او شد نیکنام و علم از او شد رهنما
فضل از او شد پیشدست و فخر از او شد مشتهر
دستها زو پر درم شد، لفظها زو پر ثنا
چشمها زو پر عیان شد، گوشها زو پر خبر
ای بزرگ بینهایت، ای امیر بیخلاف
ای جواد بیملات و ای کریم باگهر
ای به تو نیکو مروّت، ای به تو زیبا ادب
ای به تو پاینده شاهی، ای به تو خرّم بشر
غایت اجلال و جاهی، رایت اقبال و بخت
آیت شادی و مُلکی، حجّت عدل و ظفر
جز تو گر شاه است، شاهی سهل باشد در جهان
یک میانبند است زنّار و یکی دیگر کمر
پیش مردان مُلک را نبوَد خطر لیکن مَلِک
چون تو باید با خطر تا مُلک از او گیرد خطر
معدن گوهر بوَد آری صدف لیکن همی
قطرهٔ باران بباید تا در او گردد گهر
همچنان خواهی که دانی کار گیتی را همی
آدمی چون تو نباشد با قضا و با قدر
هر زمان شاها در آثار تو گیتی گم شود
کاندر آن گیتی از این گیتی تو را بیش است اثر
دل نه زان مانَد ز مدح تو که نندیشد همی
آرد اندیشه ولیکن تو نگنجی در فِکَر
تا نکاری هیچ تخمی برنیاید در جهان
مدح تو تخمی است کاید چون بیندیشی به بر
پرخطر باشد ز تو بدخواه و در نعمت ولی
تو چو بحری کاندر او هم نعمت است و هم خطر
از سفر کردن چنان گردی که تا گیتی بوَد
نام نیک تو نباشد جاودان جز در سفر
هر شبی چندان زمین بُرّی که هر ماهی فلک
هر مهی چندان فلک بینی که هر سالی قمر
برحذر باشند مردم از صروف روزگار
خود صروف روزگار از توست دایم برحذر
بر سخنگویان دو دست تو همی بارد درم
بر سخنجویان زبان تو همی بارد درر
تا همی گردد سپهر و تا همی پاید زمین
تا همی تابد نجوم و تا همی روید شجر
پادشاهی گیر و نیکی گستر و گیتی گشای
نیکنامی ورز و چاکر پرور و دشمن شکر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از شاعری ایرانی، به مدح و توصیف یک پادشاه بزرگ و نیکوکار میپردازد. شاعر با استفاده از استعارههای زیبا و تصاویر شاعرانه، ویژگیهای پادشاه را چون انصاف، کرامت، و بزرگی توصیف کرده و به تأثیر او بر مردم و جهان اشاره میکند. او همچنین عشق و علاقهاش به یک شخص خاص را بیان میکند و میگوید که این عشق در وجودش عمیقاً ریشهدوانیده است.
شاعر به ارتباط عمیق بین پدر و پسر و تأثیر نیکی در زندگی افراد اشاره میکند و میگوید هر نیکی از نیکویِ اصل سرچشمه میگیرد. در نهایت، او خواستار استمرار نیکیها و پادشاهی عادلانه است و به این نتیجه میرسد که نام نیک پادشاه تنها در سفر و تلاشهایش پایدار خواهد بود.
هوش مصنوعی: چهره و زیبایی او در لباس زیبا پنهان شده است و لباسش مانند ابری نرم، از آتش هم لطیفتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: شگفتانگیز است که مشک همیشه در آتش باقی میماند و هیچ آتشی نمیتواند آن را بسوزاند، و این خود عجیبتر است.
هوش مصنوعی: چطور میتواند دل از قید و زنجیرها آزاد شود، در حالی که این زنجیرها هرگز نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند؟
هوش مصنوعی: هر کس که بخواهد مشک خوشبو و پارچه زیبا، من خودم منبع هر دوی اینها هستم. پس بیایید و از من تهیه کنید.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه وقتی زلفهای او را بوییدم و چهرهاش را دیدم، مغز و فکر من درگیر و مشغول شد و چشمانم مانند شوشتر (یک شهر زیبای ایران) جذاب و دلانگیز شده است.
هوش مصنوعی: اگر عشق و کینه یکی نباشند، پس چرا من به او با محبت هستم و او نسبت به من کینه دارد؟
هوش مصنوعی: عشق و محبت او به وجود من نفوذ کرده و چهرهاش در دیدگان من جا گرفته است.
هوش مصنوعی: از عشق آن معشوق، بیپروا و بیپرده شدهام، در حالی که به خودم احترام میگذارم. حالا اگر برای ستایش پادشاهی عادل دم بزنم، چه اشکالی دارد؟
هوش مصنوعی: مردی به نام خسرو در شرق زمین، حافظ و نگهبان مردم است و درخشش او نشان از سعادت و خوشی دارد. او همچنین پشتیبان دولت و موفقیتهاست و در نبردها پیروز است.
هوش مصنوعی: کسی که در هر چیزی به شکل نام خود عمل میکند و کسی که در هر کاری به شکل نام پسر خود به نتیجه میرسد.
هوش مصنوعی: خوبی اصل از خوبی فرع به وجود میآید. جالب نیست که اگر پدر خوب باشد، فرزند نیز چنین خواهد بود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسانها به خاطر اینکه از خاک و مادیات تشکیل شدهاند، محدودیتهایی دارند. اما انسانهای فرهیخته و با عقل از نور عقل و درایت برخوردارند و به مرتبهای بالاتر و معانی عمیقتری دست پیدا میکنند. این افراد قادرند به سادگی و زیبایی بیشتری به درک حقیقت بپردازند و از ظواهر فراتر بروند.
هوش مصنوعی: عقل به واسطه او معروف و نیکو شد، علم به کمک او راهنمایی میکند، فضل به واسطه او جلو افتاده و شهرت به او تعلق میگیرد.
هوش مصنوعی: دستها از نعمتهای او پر شده است، زبانها و عبارات پر از ستایش اوست. چشمها از زیباییهای او پر شدهاند و گوشها پر از اخبار و شناخت او هستند.
هوش مصنوعی: ای بزرگ و بینهایت، ای حاکم بدون کم و کاست، ای بخشندهای که نیازمندان را یاری میدهی، ای فرد با ارزش و اصیل.
هوش مصنوعی: ای زیبایی تو، انسانیت و جوانمردی در تو جلوهگر است؛ ای که ادب و وقار تو دلنشین است؛ ای که بر تو پادشاهی و حکمرانی باقی است؛ ای که شادی و خوشی به وجودت وابسته است.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف بلندمرتبهای از مقام و جایگاه فردی اشاره دارد که نشانههایی از موفقیت، خوشبختی و عدالت را در خود دارد. او به عنوان نمادی از سعادت و پیروزی شناخته میشود و حضورش مایهٔ احترام و بزرگداشت است.
هوش مصنوعی: اگر تو نباشی، مقام سلطنت در جهان آسان است؛ زیرا تنها یک چیز بین من و دیگران ایستاده است: یکی آتش و دیگری زنجیری که به کمر من بسته شده است.
هوش مصنوعی: در زمانهای که افراد بزرگ و با تجربه وجود دارند، خطرها برای حکومتداری چندان نگرانکننده نیست؛ اما کسی مثل تو باید با خطرات رو به رو شود تا پادشاهی بتواند از آن درسی بگیرد و امنیت و ثبات را حفظ کند.
هوش مصنوعی: صدف، مخزن و جایگاه جواهر است، اما برای اینکه جواهر در آن شکل بگیرد، به قطرهای باران نیاز دارد.
هوش مصنوعی: اگر همچنان میخواهی بدانی که سرنوشت و سیر زندگی چگونه است، باید بدانی که هیچکس مانند تو نیست که بتواند آن را با تقدیر و سرنوشت خود درک کند.
هوش مصنوعی: هر زمان که در کارها و آثار تو، دنیا فراموش شود، بدان که آنچه در این دنیا از تو باقی میماند، ارزشش از خود این دنیا بیشتر است.
هوش مصنوعی: دل به خاطر ستایش تو نمیماند، زیرا به فکر نمیافتد. اما تو در این اندیشه نمیگنجی.
هوش مصنوعی: اگر در دنیا هیچ تلاشی نکنی، هیچ چیزی از تو به بار نخواهد نشست. مدح و ستایش تو تنها بیهوده است. بنابراین، وقتی به این موضوع فکر کنی، باید کارهای خود را جدی بگیری و اقدام کنی.
هوش مصنوعی: وجود بدخواهان برای تو خطرناک است، اما در نعمتها مانند دریا هستند که هم نعمتها را فراهم میآورند و هم میتوانند خطرآفرین باشند.
هوش مصنوعی: اگر به سفر بروی و زندگیات پر از تجربههای مختلف باشد، تنها در این سفرهاست که نام نیک تو میتواند تا ابد در یادها باقی بماند.
هوش مصنوعی: هر شب به اندازهای زمین میگردد که هر ماه به دور خود میچرخد و هر ماه بهاندازهای در آسمان به حرکت درمیآید که هر سال قمر به دور زمین میچرخد.
هوش مصنوعی: مردم باید نسبت به تغییرات و نوسانات زندگی آگاه و مراقب باشند، زیرا این تغییرات همواره در حال تاثیرگذاری بر آنها هستند.
هوش مصنوعی: سخنرانان با زبان تو به خوبی صحبت میکنند و تو نیز بر آنها تأثیر میگذاری.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان در حال چرخش است و زمین پابرجاست، و تا وقتی که ستارهها میدرخشند و درختان میرویند.
هوش مصنوعی: به مقام پادشاهی برس و کارهای نیک انجام بده، راههای جدیدی در دنیا بگشای، نام نیک ببر و افرادی را که به تو خدمت میکنند تربیت کن و همچنین دشمنان خود را از بدی دور نگهدار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
باد فروردین بگیتی در کند هر شب سفر
اوفتاده است از سفر کردنش بر گیتی ظفر
بوستان شد چون بهار چینیان از رنگ و بو
کوه چون یاقوت و چون پیروزه سرو غاتفر
بلبل اندر گلستان هر ساعتی دارد نفیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.