آن ماهوش که در همه جا جلوه می کند
خورشید در خرابهٔ ما جلوه می کند
در سینه های روشن و در دیده های پاک
دایم ز فیض صلح و صفا جلوه می کند
از موج خیز حادثه بی طاقتی چرا
ای ناخدا مگر دو خدا جلوه می کند؟
خورشیدوش برآمده از خوابگاه ناز
امروز باز تا به کجا جلوه می کند
آن سالکی که باخبر است از مقام خویش
دایم میان خوف و رجا جلوه می کند
ای دلبران برای خدا جلوه گر شوید
نور خدا ز روی شما جلوه می کند
اقبال در عنان تو عالم گرفته است
در سایهٔ تو بال هما جلوه می ند
بر مدعی ز نکهت اخلاص بهره نیست
با او همیشه بوی ریا جلوه می کند
بنشین به کوی یار سعیدا که بی حجاب
در خانهٔ کریم گدا جلوه می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره حضور و جلوه خداوند و نور الهی در دلها، چشمها و زندگی انسانهاست. شاعر به زیبایی توصیف میکند که چگونه این نور و صفا در هر جا و هر حالتی نمایان است، از جمله در دلهای پاک و در زندگی مردم. همچنین به دوگانگی احساسات انسان، مانند ترس و امید، اشاره میکند و از خواننده میخواهد که با صفا و اخلاص به خدا نزدیک شوند. در نهایت، دعوت به نشستن در کنار دوستان خدا و بهرهمندی از خالصترین لحظات و ارتباطات روحانی مطرح میشود.
هوش مصنوعی: آن دختر زیبا که در هر مکان خود را نشان میدهد، همچون خورشیدی در ویرانههای زندگی ما ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: در دل های پاک و در چشم های روشنی همواره زیبایی صلح و آرامش نمایان است.
هوش مصنوعی: چرا ای ناخدا از شدت حوادث و ناملایمات بیتاب شدهای؟ مگر فقط دو خدا وجود دارد که این چنین خود را نشان میدهند؟
هوش مصنوعی: امروز خورشید از جایش برخاسته و نمیدانیم تا کجا زیباییاش را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: آن عارفی که به مقام و جایگاه خود آگاه است، همواره در حالت نگرانی و امیدواری قرار دارد و خود را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: ای محبوبان، برای خدا خودتان را به نمایش بگذارید، زیرا نور خدا از چهره شما میتابد.
هوش مصنوعی: در دامن تو، دانش و شناخت به سراغ دنیا آمده است و در زیر سایه تو، پرنده ای بزرگ زیبایی خود را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: کسانی که فقط به ظاهر و ادعای اخلاص اهمیت میدهند، واقعاً به این کیفیت دست نیافتهاند و همواره بوی ریا و نفاق از وجودشان به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: در مکان یار خود بمان و خوشبختی را تجربه کن، چرا که در خانهٔ شخص نیکوکار، زیباییها و جلوههای بیپرده نمایان میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این ابلهان که بیسببی دشمن منند
بس بُلفضول و یافهدرای و زَنَخ زنند
اندر مصاف مردی، در شرط شرع و دین
چون خنثی و مخنث نه مرد و نه زنند
مانند نقش رسمی بیاصل و معنیاند
[...]
یا ایهااللوند مرا پای خواست بند
تدبیر من بساز بیک تیز باد گند
معشوق من توئی علف بوق من توئی
من بوق میزنم تو دهل دند دند دند
افسوکی بدار و دو سه تیزکی بلحن
[...]
دور از جمال جاه تو ای صدر ارجمند
افتاد پای بنده به دست شکسته بند
باز آمدی ز راه و نگفتی چگونه ای
تاگفتمی که پای چگونه ست و درد چند
دست قضای بد ز سر نردبان شوم
[...]
معلوم من نشد که جهانش کجا فکند؟
شادانش کرد گردش ایام یا نژند؟
گیتیش در کدام زمین برگشاد کام؟
گردونش در کدام زمین بر نهاد بند؟
ای تاجدار خسرو مغرب که شاه چرخ
در مشرقین ز جاه تو کسب ضیا کند
درگاه توست قبلهٔ پاکان و جان من
الا طواف قبلهٔ پاکان کجا کنند
تن را سجود کعبه فریضه است و نقص نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.