رخ زرد عشقبازان چمن و بهار باشد
دل پر ز داغ ایشان همه لاله زار باشد
بفکن به عین دریا خود را و امن بنشین
که بلای موج طوفان همه در کنار باشد
دل غافل آن زمان سرد شود ز دار فانی
سر خویش را ببیند که به پای دار باشد
خبری ز کوی جانان دهد آن کسی که دایم
قطرات اشک خونین به رخش قطار باشد
ز جمال گل کسی فیض برد چو چشم نرگس
که تمام دیده گردد همه انتظار باشد
سخن رقیب بدگو نه پسند خاطر اوست
که به حرف بادآورده چه اعتبار باشد
ز حساب روز محشر نبود غمی سعیدا
که ندیده هیچ کس هیچ که در شمار باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساسات عمیق انسانی است. ناظر بر زیباییهای بهار و لالهزار، شاعر به داغ و سوز دل عاشقان اشاره میکند. او به خودآگاهی و تأمل در زندگی اشاره دارد و تأکید میکند که غفلت از واقعیتها باعث سردی دل میشود. همچنین، از اشک و غم عاشقانی که انتظار ملاقات معشوق را دارند یاد میکند. در نهایت، شاعر به نوعی امیدواری اشاره دارد که در روز محشر، هیچ کس از حساب دیگران بیخبر نخواهد بود. این شعر به طور کلی به ابعاد مختلف عشق، غم و آگاهی در زندگی انسانی میپردازد.
هوش مصنوعی: چهرهی زرد عاشقان در بهار و باغ نمادی از عشق و دلتنگی آنان است و دل پر از درد و حسرتشان همه جا شبیه لالهزار میشود.
هوش مصنوعی: خود را در اعماق دریا غوطهور کن و با خیالی آسوده در امن و امان بمان، چون خطرات و آشوبهای موج طوفان نزدیک تو نیستند.
هوش مصنوعی: زمانی که دل انسان از دنیا و مسائل آن غافل شود، سرد و بیاحساس میگردد؛ زمانی که خود را در موقعیتی ببیند که به دار مرگ نزدیک است، تمام نگرانیها و شلوغیهای زندگی را فراموش میکند.
هوش مصنوعی: کسی میتواند از حال و روز محبوب باخبر شود که همیشه اشکهای خونینش بر صورت او بریزد.
هوش مصنوعی: کسی که از زیبایی گل بهرهمند شده باشد، مانند چشمان نرگس است که تمام توجهش به آن زیبایی معطوف میشود و همیشه در انتظار آن است.
هوش مصنوعی: سخنان رقیب که به عیبجویی پرداخته، برای او خوشایند نیست، زیرا نمیتوان به حرفهایی که بدون اعتبار هستند، توجه کرد.
هوش مصنوعی: در روز حساب و قیامت، کسی که خوشبخت است هیچ نگرانی ندارد، زیرا هیچ کس را نمیتوان یافت که در آن روز، از شمار مردم عادی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عرفات عشق بازان سر کوی بار باشد
بعلطواف کعبه زین در نروم که عار باشد
چو سری بر آستانش ز سر صفا نهادی
بصفا و مروه ای دل دگرت چه کار باشد
قدمی ز خود برون نه بریاض عشق کآنجا
[...]
شب قدر بی قراران سر زلف یار باشد
مه عید نیکبختان رخ آن نگار باشد
ز غم نگار از آنرو شب و روز بی قرارم
که غمش نمی گذارد که مرا قرار باشد
من مست رند از آنم ز غم خمار فارغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.