چه شور است این که بر گرد سر مخمور میگردد
که جان کندن به تلخی در مذاقم شور میگردد
تو را کاکل به گرد سر چرا پیچیده میدانی
خیال خودپرستی بر سر مغرور میگردد
نمیدانم چه خوی است این بت وحشیمزاجم را
که من نزدیکتر چو میشوم او دور میگردد
منه سر زیر پای دار دنیا زینهار ای دل
که در این دار هرگز کی سری منصور میگردد
دلا ساغر بکش غم از شکست خود مخور هرگز
که از یک جام این ویرانهها معمور میگردد
خیال روزگار دون مرا در وجد میآرد
که چون بر پای دار آید سری منصور میگردد
جوانی چون به عصیان شد به پیری ناتوان باشد
که مه از شبرویها صبحدم بینور میگردد
ز بس در کوی جانان دور باش شرم میباشد
دلم هردم روان میگردد و از دور میگردد
نباشد عقل را راهی سعیدا در دل روشن
چو موسی گاهگاهی بر سر این طور میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. شاعر از شوری که در اطراف مخمور وجود دارد صحبت میکند و به تلخی جان کندن اشاره میکند. او به زیبایی و خودپرستی اشاره میکند و از دوری معشوقش میگوید. شاعر هشدار میدهد که در دنیای فانی، سرش را زیر پا نگذارد و به غمهای خود متکی نباشد، زیرا از یک جام میتواند ویرانههایی را آباد کند. همچنین، او از جوانی و پیری صحبت میکند و میگوید که در پیری ناتوان میشود. در نهایت، او به بیراهی عقل در دل انسان اشاره دارد و به سرگشتگی روح اشاره میکند. شعر در مجموع بیانگر تضادها و احساسات درونی انسان است.
هوش مصنوعی: این بیانی است دربارهی هیجان و شادیای که در دور و بر یک نوشیدنی روحی وجود دارد. در عین حال، این شادی به تلخی و سختی جانکاهی که در درون شخص وجود دارد، تبدیل میشود. به این معنا که در حالی که اطراف شاداب و پر از نشاط است، درون فرد ممکن است با مشکلات و احساسات تلخ دست و پنجه نرم کند.
هوش مصنوعی: چرا تصور میکنی که زیباییات را به دور سر خود پیچیدهای؟ انگار که این خیال خودخواهی است که بر سرت میچرخد.
هوش مصنوعی: نمیدانم این چه خاصیتی دارد که هرچه من به این معشوق نزدیکتر میشوم، او از من دورتر میشود.
هوش مصنوعی: به خودت سخت نگیری و اجازه نده که مشکلات این دنیا تو را در زیر پای خود له کند. مواظب باش، زیرا در این دنیا به ندرت کسی مثل منصور سر بلند میکند و به مقام والا میرسد.
هوش مصنوعی: ای دل، مینوش و غم شکست را فراموش کن، چرا که از یک جرعه میتوان این ویرانیها را آباد کرد.
هوش مصنوعی: بخاطر تصور و یادآوری روزگار پست و دنیوی، احساس شادی و سرخوشی به من دست میدهد؛ چرا که فکر میکنم در مقابل مشکلات و سختیها، روح منصوری که میتواند در اوج باشد، دوباره زنده میشود.
هوش مصنوعی: جوانی که در دوران خود به نافرمانی و فساد روی میآورد، در پیری گرفتار ناتوانی خواهد شد. همچنان که ماه در سپیدهدم، به دلیل شبزندهداریهایش، بینور و کمفروغ میگردد.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری از معشوق، شرم و حیا به دلم دست میدهد. روح من همیشه در حال پرواز است و به دور و بر میچرخد.
هوش مصنوعی: عقل در دل روشن، مانند موسی که گاه به گاه در خود و اطرافش به جستجو و تأمل میپردازد، راهی خوشا و خوشبخت نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد
به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد
سر دارالامان نیستی گردم، که هر موری
در آن مهمانسرا همکاسه فغفور می گردد
چه خواهد شد من افتاده را از خاک برداری؟
[...]
ز من دور آن پری پیکر به صد دستور میگردد
به دل نزدیکتر از جان به ظاهر دور میگردد
برای زخم تیرش سینة بیطالعی دارم
که گر الماس ریزم مرهم کافور میگردد
نگاه ما چه سربازی تواند کرد در کویش
[...]
دل از عشق مجازی کی مرا مسرور میگردد
که این پروانه دایم گرد شمع طور میگردد
گزند از پهلوی خود میرسد ارباب خواهش را
دل از جوش هوسها خانهٔ زنبور میگردد
نباشی از نمکپروردهات هم روز بد ایمن
[...]
نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گردد
که داغم از نگاه تنگ چشمان شور می گردد
اگر یابد کسی از وسعت آباد دل، آگاهی
به چشمش دامن صحرای امکان گور می گردد
چه شهد است این که در زیر نگاه، ای رخنه گر داری؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.